جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر مهرانگیزداستارتخلص مهتاب
آخرین اشعار ناب مهرانگیزداستارتخلص مهتاب
|
من یک زنم
ازجنس باران
از واژه های درد
ازبغض های شکسته در گلو
واز سکوت ممتدشبانگاهان
عبورمیکنم وبه دست های تو میرسم
دستهایی که نوازشگر
این قلب ترک خورده نیست
من یک زنم
باپوستی کلفت
که هرزخم و زبانی را
درپشت چشم های درشت
خود پنهان میکنم
اینک تن رنجورم
برپهنای شب
ناله کنان
اشک ریزان
فریاد میزند
به کدامین گناه
محکومم به زنی با
قلب شکسته
که هیچ دست نوازشگری ندارد...
من یک زنم
به لطافت گل
وبه روشنایی آفتاب
در من ظهور کن
تادرتوظهورکنم
بتابم
بنوازم
بخوانم
برقصم....
|
نقدها و نظرات
|
ممنون و سپاس استاد به نظرتون شوهردادن دختری قبل از دیدن خون حیض فرهنگ غلط نبوده ونیست؟؟؟ | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
موفق باشید