سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        شرمِ شمشیر

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۳:۱۵ شماره ثبت ۸۵۲۷۰
          بازدید : ۱۸۹   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        شرمِ شمشیر
         
        وجدان که نباشد، آدم ازحیوانی خونخوار،
        پست تر میشود
        مثلِ ملعون ، ابن ملجم
        شبیهِ لشکرِ ملعون ، عُمرِسعد
        همه ملعون های آن جمع
         
        وجدان که نباشد ، قاتل قبل از قتل هم ،
        میتواند که بخوابد
        ولی شمشیر، مضطرب بود
        نتوانست که بخوابد
         
        همه جانش ، کفِ دست شد، شمشیر
        رو به آسمان دعاکنان ،
        که بیدار نشود صاحبِ شمشیر
        چِندِش اش میشد ازصاحبش ، شمشیر
         
        با خودش می گفت :
        ایکاش، درخدمتِ قومِ بنی هاشم بودم
        خجالت میکشید که مالِ اوست، آن شمشیر
        پا نداشت بگریزد
        دلش بدجور، شور میزد شمشیر
         
        یادِ خوارج ، نقشه ی شومِ  قتل ،
        دلِ او را ، می شکست
        یادِ اینکه خونِ شاهِ دین ،
        مهریه ی قول و قراری ،
        زشت و پَست است
        غمی قدرِ آسمان ،
        برسینه ی تیزش می نشست
         
        میکرد خدا خدا ، آن شمشیر،
        صاحبش درخواب بمیرد
        ولی وقتی مسجد، مُزیّن شد به علی،  
         پُر  از تب شد ، 
        نفسش بند آمد ، خدا خدا کرد که بمیرد ، شمشیر
         
        از مزه ی زَهر، دهنش تلخ شده بود
        نمیخواست که قاتل باشد ،
        آنهم قاتلِ علی ، آن شمشیر
        قاتلِ یک شیر؟
        آنهم شیرِخدا ؟
        استغفرالله ،
        لبش را گاز گرفت آن شمشیر
        قبل از اینکه خون بگرید ،
        اشک ریخت آن شمشیر
         
        وقتی که مسجد ، پُر شد از روحِ خدا
        بانگِ اذانِ علی رفت سوی خدا
        ملعونِ پَست، مثل اسب،
        هنوزخوابیده بود
        علی بیدارش کرد
        پنهان شده بود از شرم ،
        " به جَبرآمده آنجا " ،
        شمشیر
        با خودش می گفت کاش ، نظرش برگردد
        دلهره داشت می کُشت ز التهابش ،
        آن شمشیر
         
        با خودش گفت : کاش مثل خنجرِ ابراهیم
        تیزی ام کُند شود ، کلاً محو گردد برود
        قربانیی ظاهر بشود
        در آرزوهای خودش ، سِیر میکرد شمشیر
        رؤیای یک فرار داشت ، آن شمشیر
         
        وقتی بی وضو ،
        ملعون به نمازِ دروغین ایستاد
        دست ملعون ، تا که خورد به شمشیر
        قبض روح شد شمشیر
         
        بهمن بیدقی 99/2/24
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۵۳
        درود جناب بیدقی عزیز
        غمگین و زیبا بود
        لعنت بر ابن ملجم و خوارج
        شهادت مولا علی (ع) تسلیت خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۵:۱۸
        باسلام وعرض ادب بزرگوار
        ممنونم ازشما
        لعنت خدا برآن خارج شدگان از دین
        تسلیت باد که ز شمشیر کینه خون میچکد
        .......................................................
        شب قدرست و از ما التماس دعا
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۰۶
        با سلام وارادت استاد بزرگوار
        همیشه
        طبعتان جوشا
        زبانتان گویا
        قلمتان نویسا
        دلچسب و زیبا شعری بود
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۹:۰۴
        باسلام وعرض احترام استاد انصاری بزرگوار
        بینهایت سپاسگزارم . حضور پراهمیتتان دلخوشیِ یک ادامه است ...
        التماس دعا
        ارسال پاسخ
        محمودرضا رافعی (رافع)
        پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۲۲

        شرم شمشیر
        به زیبایی سرودید ، احسنت استاد بیدقی گرامی
        " در این شب قدر
        طاعات و عبادتتون قبول درگاه حق
        التماس دعا
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
        باسلام وعرض ادب استاد رافعی بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        طاعات شما نیز قبول درگاه خداوندمهربان
        محتاج دعا هستم گرانقدر
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        جمعه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۳۴
        یاعلی مدد
        درود بر برادر ادیبم
        بسیار ارزشمند قلم زدید
        التماس دعا بزرگوار
        خدا توفیق و رحمت عنایت کند🌹🌹
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۳۴
        باسلام وعرض ارادت بزرگوار
        ممنونم از محبتتون
        عباداتتان موردقبول درگاه الهی
        خیلی محتاج دعا هستم
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        جمعه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۱۷
        دورود بر شماعلی سرود بودین
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۲:۰۰
        باسلام وعرض ادب بزرگوار
        سپاسگزارم از لطفتان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0