جمعه ۳۱ فروردين
عنکبوتانه شاپرک شعری از مهدی ولی الهی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۵۹ شماره ثبت ۸۵۱۲۷
بازدید : ۳۵۲ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب مهدی ولی الهی
|
آمدم تا دوباره بنویسم
گرچه شعرم همیشه بددهن است
ازشعاع تنم فراری باش
لحظه انفجاربغض من است
مانده ام روی صفحه ی شطرنج
درد کیش است ومرگیعنی مات
مثل یک قهرمان پوشالی
می خزم پشت سنگر کلمات
صحنه هایی که دیده ام مثل
دیدن جوخه ی مقابل بود
می نشستم به شوق یک رگبار
قاتل اما همیشه بزدل بود
اهل شهر مصیبت آبادم
مثل دیوانه های شبگردم
ازعدالت ستمگری دیدم
قاضیم را کلاه خودکردم
مهربانی کم ابتذالی نیست
اول جاده ی جدایی هاست
باید از هرچه هست دل بکنم
هرچه ازماست عاقبت برماست
باتمام وجود غمگینم
خنده روی لبم نمی آید
زیر آتشفشان تقدیرم
شاعری از جهنمم شاید
بی هدف مثل قاصدکبودیم
عنکبوتانه شاپرک بودیم
درسر شاملو چه فکری بود
ماکجا دردمشترک بودیم
از چپ وراست میخورم چاقو
بامن از درد شاعرانه نگو
گریه های تو اشک تمساحند
تو چه میدانی از عواطف قو
تو بمان من بریده ام دیگر
روی تختت بخواب آسوده
درسرم تیرمی کشد این شعر
شعر نه یک هوای آلوده
سایه ای روی کوچه می افتد
یک نفرجیغ می زند ممتد
زیر شلاق اگر چه می میرد
قصد ایمان ندارد این مرتد
زندگی دست ازسرم بردار
محتوای شقیقه ام دردست
سهم من دستهای سردت بود
شاخ وبرگ دلم اگر زردست
می توانی شبیه من باشی
در جهانم اگر سرک بکشی
روی بوم زمان صدایت را
جوی خونی پراز شتک بکشی
توی مشتم تجمع پوچیست
ازدحامی به وسعت هیچم
درد هایم به اختیارم نیست
نسخه ام را خودم نمیپیچم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود