با هزاران درود بسیار بسیار عالیست ، نا ب و در اوج خوانش این ازیبا سروده نشاطی زاید الوصف بخشید از شما باید برای اشتراک این زیبا سروده ی دلنشین سپاسگزار بود اعیاد شعبانیه مبارک موفق باشید
باهزاران درود بسیار هم زیباست برای چندمین بار است که شعر تان را میخوانم و لذت میبرم وبرای دومین بار است که این خط خطی هارا پای شعر ناب تان مینویسم چون اجازه نقد داده اید نقد که نه و لی نظرم را در باره مصراع اول این بیت تان مینویسم البته حتما من اشتباه میکنم و همان چینش کلمات شما بهترین است در این بیت "با آنکه رفته ای ز کنارم ولی چه حیف! حس می شود شمیم تو از هر ترانه ام" من با ( ولی چه حیف) زیاد ارتباط بر قر نکردم با آنکه معنا ومفهموش را کاملا واقفم علامت تعجب که نشانگر تعجب یا عاطفه هست را در پایان مصراع دیده ام و لی آیااگر میفرمودید " با آنکه رفته ای زکنارم ولیک باز" یا ( ولیک شکر) بهتر نبود حرف این حقیر این است که - حس شدن بوی محبوب در کلام شاعر جای حیف و افسوس نیست بلکه جای هزاران شکر است- اطاله کلامم را به همه بزرگواریهایتان ببخشید استادی و اشراف کاملتان در شعر و شاعری بر همه مبرهن و مسلم است باآرزوی بهترینها برا ی شما که از بهترینهایید
سلام و عرض ادب و ارادت استاد اخباری گرامی قدردان حضورتان هستم عزیز و ارجمند و بسیار استقبال میکنم از نقد و نظرات ارزشمند شما در باب این بیت باید عرض کنم که؛ بله میشد طبق فرمایش شما بزرگوار نوشت. و یا بر فرض اینگونه؛ با آنکه رفتهای ز کنارم ولی هنوز حس میشود شمیم تو از هر ترانهام اما جز یک خبر چه لطافت دیگری دارد اینکه بگوئیم رفتهای ولی هنوز شمیمت هست...! حالا دو حالت باقیست؛ اینکه طبق فرمایش شما استاد عزیزم؛ از اینکه رفته اما شمیمش هست شکرگزار بود. دیگر، از اینکه شمیمش هست اما خودش نیست افسوس خورد. و باید اعتراف کنم که هنوز مرد این شکرگزاری نیستم. بقول سعدی: شوق است در جدائی و جور است در نظر هم جور بِه، که طاقت شوقت نیاوریم. 🌹🌹🌹
عرض درود و ارادت
دوست ندیده ام ...
استاد ابراهیم هداوند عزیز
غزلی به غایت زیبا و آهنگین و دلنشین
و در انسجام کامل ساختار کلامی
و ارتباط افقی و عمودی ابیات.
وصدای ابریشمینی که گوش جان را نوازش میدهد
بیت اول :
جا مانده عکسِ مویِ بُلندت به خانه ام
پیچیده تنگ پیچکِ حسرت به شانه ام
تشبیه تار موی بلند به پیچک حسرت
در اوج زیبایی است
وبیت آخر
می ترسم از بهارِ زمستان سرشتِ باغ
عمری دگر به شاخه نشیند جوانه ام
« بهارِ زمستان سرشتِ باغ »
ترکیب زیبایی که در هیچ شعری ندیده بودم
وتردیدی حسرت به شاخه نشستن دوباره جوانه را موجب است
زیبا ترین پایانبخش این غزل فاخر است
این سروده ی فاخر ،
نقد بلند بالایی را میطلبد تا زیبایی هایش آشکار تر شود
اما زبان قاصر است و مجال کم .
درود و هزاران درود عزیز دل
--------
فقط گویا در تنظیم صدا با موسیقی
کم حوصله بوده اید .
ودر بیت :
اینک منم پرنده ی خو کرده با حصار
عمری هوای باغِ تو شد آب و دانه ام
به گمانم چنانچه تاثیری در وزن شعر نداشته باشد
اگر ( در قفس ) جایگزین « با حصار » شود زیباتر خواهد بود
چون این قفس است که مانع پرواز پرنده میشود
اما حصار نه .
----------
زنده باشی و تندرست
در سایه مهر ایزد .
عرض ادب و ارادت به محضر دوست ندیده و استاد ارجمند جناب میناآباد عزیز🌹🌹🌹 قدردانم بزرگوار و منت بار از اینکه قلم رنجه کردید و مزین کردید صفحه ی ناقابلِ این کمترین را به نقد پر مهرتان. اعتراف می کنم و می پذیرم که دکلمه ی خوبی نداشتم. در واقع ایراد همان است که اشاره کردید، درست تنظیم نشده. و درست فرمودید عزیز دل جابجایی "حصار" با قفس اشکالی در وزن بوجود نمی آورد. البته این پرنده هم در بند است اما به نوعی و به تصویری دیگر. این بار در قفس نیست اما تمایلی هم به پرواز ندارد. عمریست که خو گرفته با پرچین دور باغی که آرزوی پرواز در آن را دارد. همان پرچینی که از شاخه های خشک و انبوه شکل گرفته و حصار می شود. ارادتمندم دوست عزیز.🌹🌹🌹
نخست اینکه وارد جزئیات که پیشتر مورد پویش قرار گرفته ( وزن و غیره) نمیشوم.( سروده یِ قابلیست).
فقط دو سه نکته:
در مصرعِ اولِ بیتِ دوم، از واژه ی ( خِرمن) با علامتِ کسره بر روی خ بهره جسته ای. باید گفت که واژگانِ:
خِرمن، کالبُد، چِشم و غیره
میبایست به صورتِ خَرمَن _ کالبَد _ چَشم و... بیایند.
نکته ی بعدی:
استفاده از واژگان مو،گیسو،زلف،طره در پیشینه یِ شعریِ ایرانیست که از سده ی سوم از شعر نخستین پارسی سرایان ( حنظله ی بادغیسی،هروی،سگزی و غیره) شروع و تا همین امروز بسیار مورد استفاده ی شاعران قرار گرفته و میگیرد.یکی از طرفداران پر و پا قرصِ این وادی _ بهره از عمدتا گیسو _ شاید خودم باشم.
گاه به جنگل میرود
گاه به خَرمن
گاه آبشار ( مویِ سپیدِ پیرزن).
گَه به مخملین پوششِ طبیعیِ افشان.
می ترسم از بهارِ زمستان سرشتِ باغ
عمری دگر به شاخه نشیند جوانه ام
این بیت خیلی زیباست ( بهارِ زمستانْ سرشت)
~~~~~~
پیچیده تنگ پیچکِ حسرت به شانه ام
مطلبِ بعدی استفاده از واژه ی پیچک،پیچکِ نیلوفر و غیره در ادبیاتِ جهان است،این واژه بیشتر در حوزه ی نویسندگی رواج دارد. یک نوع یأسِ سراسری،کبودی و نامیدی ( ارجاع میدهم به خوانشِ کتاب بوف کور صادق هدایت و اشاره به گل نیلوفر)
گفته اند، گل نیلوفر، توهم زا و تهوع آور است و با این خصوصیات شناخته میشود.
آیا پیچک، نیلوفر ،قبرستان زیباییست؟ که عادی نمیتواند باشد (در ریشه اش عالم خاکی و در ساقه اش،صعود پرفراز و در گل آن- اتوپیای خوداندیشیست؟ ).
آیا همین گل،سرنوشت خودناخواسته ی آن موجود نیست که به دنبال شبه جاودانگیست؟
وای وای وای عالی بود استاد هداوند عزیزم خیلی عالی بود بی نظیر بود چقدر لذت بردم هم از صدای قشنگتون و هم شعر عالیتان فقط جسارتا در مصرع اول کلمه (تار ) جا مونده عالی عالی سرشار از احساس و طراوت فقط باید لب جوی آبی بشینی و گوش کنی و لذت ببری درود بی کران😘🌹🌹🌹🌹
درود برشما استاد هداوند گرامی🌹 برای باردوم این شعر رو خوندم. و بیشتر ازبار اول لذت بردم. واقعا" زیباست و با تکرار خواندن بیشتر هم زیباییهاش درک میشه . این باربیت انتخابیم هم فرق داره🙂 "می ترسم از بهارِ زمستان سرشتِ باغ عمری دگر به شاخه نشیند جوانه ام" 👌👌👌 بهار زمستان سرشت! خیلی ترکیب زیبا و هنرمندانه ای هست و داشتم فکر میکردم کاش بهار امسال ما ازاین سرشت زمستانی بیرون بیاد. 🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏🙏
عرض ادب و احترام خدمت مهربانوی عزیز و ارجمند سلام بر شما گرامی مادر خیلی ممنونم. خیلی خوش آمدید. دیده رنجه کردید بانو سپاسگزارم از لطف و محبت شما منت بارم از دعای خیر همیشگی تان سلامت و برقرار باشید
با سلام بر ابراهیم مهربان و دوست داشتنی شعر را که باز نشر زدید فکر کردم شاید قبلا کامنت نوشتن هر چه گشتم فهمیدم که خبری از خودم نیست و یادم آمد زمان انتشار شعر شما مشکلات و بیماری سخت پدر همزمان بوده و روزهایی که نتوانستم در سایت حضور پیدا کنم و اگر کوتاهی کردم عفو کنید شعر رو بارها خوندم و صدای نازنین را گوش دادم خیلی زیباست خیلی حال خوبی بهم داد و چقدر لذت بردم هزاران آفرین بر شما ابراهیم مهربان
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
ناب و دلنشین سرودید
زهی زیبا جمالی این چه روی است
زهی مشکین کمندی این چه موی است
ز عشق روی و موی تو به یکبار
همه کون و مکان پر گفت و گوی است
عطار