شنبه ۳ آذر
قرنطینه انسان شعری از علیرضا مسیحادم
از دفتر فصل آخر زمین نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۰۱ شماره ثبت ۸۴۱۰۱
بازدید : ۳۷۳ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب علیرضا مسیحادم
|
🗺️
خدایا
مبهوت مانده گانیم
به راستی ما گم شدگانیم
یا نه، پیدا شدگان
زمان ایستاده ...
به آینده ای که دیده ایم سفر کرده ایم
یا به گذشته ای که ندیده ایم ؟
اصلا بگوییم ما اعتقادی به این حرف ها نداریم
چه باور کنیم چه نکنیم ...
این برزخ کدام یک از عالمان است؟
انسان های عقل کل ، اینجا کجاست؟
موقعیت زمین است یا زمان ؟
در ناحیه ای که خواب و بیداری تفسیر ندارد
انگار که عجایب دیگر دیدنی و سحر آمیز نیستند،
حقیقت انکار نشدنی و ماناست
«دست ها اسلحه شده اند
دستانی که روزی نه چندان دور ، حلقه عشاق بود...
لب ها پوشیده شده اند
لب هایی که سخن از توانایی میزدند...
چشم ها حالا با ندیدن ابراز محبت میکنند...
عجب ناحیه ی نامقدسی است دنیا
حالا که پول چرک کف دست شده
و اسلحه ها خاک میخورند
باقی موجودات به عصر گذشته زمین سفر کرده اند...
ما انسان های اولیه در حبس منتظریم
در حالی که چشم انتظار ما کسی نیست
آیا متوجه فرق میزبان و میهمان شده ایم؟
یا باز دم از حکومت و عدالت میزنیم
و آزادی را در حبس حکم ابد میبریم
و من هر شب یک روایت کوتاه میشنوم
به خود آ
#علیرضا_مسیحادم
.
#قرنطینه_انسان
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.