سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        بارانِ جمعه

        شعری از

        نوید خوشنام

        از دفتر شعرناب نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ ۰۳:۱۶ شماره ثبت ۸۲۵۴۴
          بازدید : ۴۸۸   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نوید خوشنام

        باران که لب های غروبِ جمعه را میبوسد
        دلم میخواهد ته مانده های دلـم را بردارم به خیابان ببرم.
        خیابـانی، که فروشـندگانِ دوره‌گرد، با حلب های آتشین، جـای‌جایِ تن‌اش را داغ زده‌اند، با لبخـند گرد شده‌اند دورِ آتش و تابشِ حرِ حرارت بر پوستِ صورتشان، مثل واکس برقشان می اندازد.
        آنها، با حلب های آتشینِ کف خیابان برنزه میشوند.
         
        باران که لب های غروبِ جمعه را میبوسد، جـنگ، بینِ زمیـن است و خورشـید
        و ما تنـهایانِ بی‌سلاحی هستیم که زیرِ دستِ سنگینِ آسمان یکی‌یکی تلـف میشویم!
        که در پناهِ ناایمنِ خدای آسمان‌ها
        چه سبزها که زرد شدند و
        چه زردها که به سرنوشتِ تکراریِ از چشم و شاخه افتاده ها دچار!
        تنهایی،
        همیشگی ست. اما عصرهای جمعه به استخوان میزند!
        که دنیا، در یکی از غرو ب های جمعه اش که بارانی بود، قلم را در قلبِ دوات فرو کرد، و قلـم زد: عشق؛ و تنهایی، از اضافه‌های جوهر به کاغذ چکید؛ و زندگی، تلخ و تاریک و تـو در تـو کتابت شـد. از آن به بعـد بود که عاشــق‌‌ها، عاشق بودن را فراموش کردند و معـشـوق‌ها، عشـق را نجسـتند، و از آن جمعه به بعد، در همه ی جمعه های بارانی، هرچه ماند، تلخِ تنهایی بود.
        اما، خودمانیم
        «چه خوشبخت هستید شما
        شما که از اندوهـناک‌ترین روزها
        تنـها
        عصــرهای جمعه را
        بخاطـر دارید»*
         
         نوید خوشنام جمعه 18 دی 94
         
        *: سطورِ در گیومه از استاد حسن آذری ست
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۱:۱۷
        دلنوشته زیبایی است خندانک خندانک
        علیرضا بنایی
        پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۴۲
        سلام و درود
        زیبا و پر احساس نگاشته اید
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۰۰:۰۱
        درود شاعر گرامی
        زیبا نگاشتید
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۰۴:۰۱
        درود بر شما خندانک
        دلنوشته ای زیبا و تفکربرانگیز خندانک خندانک خندانک
        شاد باشید خندانک
        نوید خوشنام
        نوید خوشنام
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۱۰
        ممنونم برادر خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زینب بویری (خزان)
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۰۴:۰۶
        درودبرشما خندانک
        بسیارعالی خندانک
        ‌درپناه حق شادباشید خندانک
        علی مزینانی عسکری
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۰۷:۲۷
        سلام و عرض ادب
        دل گویه بسیار زیبا و دلنشین قلم زده اید
        دستمریزاد
        خندانک خندانک خندانک
        نوید خوشنام
        نوید خوشنام
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۱۰
        ارادتمندم خندانک
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۳۸
        چه سبزها که زرد شدند و
        چه زردها که به سرنوشتِ تکراریِ از چشم و شاخه افتاده ها دچار!
        تنهایی،

        زیبا بود.
        درود برشما جناب خوشنام گرامی🌹🌹🌹🌹
        نوید خوشنام
        نوید خوشنام
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۰۹
        بخش موردعلاقه من هم همینجاست!
        ممنون از توجه شما خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4