سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        نوشتاری در باب ننوشتن

        شعری از

        نوید خوشنام

        از دفتر شعرناب نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ ۰۳:۱۹ شماره ثبت ۸۲۲۶۱
          بازدید : ۶۹۴   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نوید خوشنام

        راستش گاهی به سرم میزند و با خود میگویم شاید دیگر ننویسم. ننویسم که کلمات را آلوده نکنم به گناه.
        ننویسم، تا بیاموزم سکوت را. ننویسم تا یاد بگیرم حبسِ احساس را در محبس سکوت و زندانِ تنهاییِ همیشگی و ازلی و ابدیِ انسان.
        ننویسم، تا تو نخوانی، و ندانی، که چه میگذرد این روزها بر من.
        ولی، مستانه میخندم تا یادم بماند تظاهر بهترین شغل دنیاست. تا یادم بماند که دیگران همه مارا خندان میخواهند. که یادم بماند انسانِ دلتنگ, دلشکسته، تکه تکه، جایش در زباله دانیِ یادهاست. که منتظر بماند روزی از همین روزها قلب مکانیکی اش مثل قلبِ روحش از کار بیفتد و فاتِحَه.
        بالای مزارش گرد شوند و به یاد دورانی که میخندید قطره اشکی بنشانند و بنشینند فاتحه ای بی روح بر جسمِ سخت و سنگ و سردش بخوانند و بروند غذایشان را بخورند، تا گرم است!
        میخندم تا یادم بماند این من دیگر آن منِ سابق نیست. شکسته است. روزهایِ زیادیست که شکسته است.
        به یاد می آورم آن روزها را که لب به شکوه باز کردم و گفتم دوستان! خسته ام. و آنها یک به یک رفتند.
        خستگی هایم خسته کننده بودند نازنین!
        میدانی، انسانِ دلتنگ, دلشکسته، تکه تکه، جایش در زباله دانیِ یادهاست. که منتظر بماند روزی از همین روزها قلب مکانیکی اش مثل قلبِ روحش از کار بیفتد  و فاتِحَه.
        ...
        و حالا این منم. همان مرد دلتنگ که دلش مدام شور میزند و مغزش دیرگاهیست نمکزارست.
        ...
        بگذار بنویسم نازنین
        من لبخند نمیزنم و کاری جز نوشتن از من برنمی آید.
        .
         نوید خوشنام
        تهران چهارشنبه 30 اردیبهشت 94
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۰۵:۲۳
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۹:۴۳
        درود بزرگوار خندانک
        ابراهیم آروین
        پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۲۵
        درودها جناب خوشنام
        خندانک خندانک خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۵:۰۱
        سلام :

        درود بر شما .----------------------------------- . خندانک
        ..........
        نخوان دیگر که آتش در تنِ نیزار می گیرد
        دلــم از درد تنهـــائی کبوتــــر وار می گیرد

        قلــم بر کاغـــذِ کاهی نمی لغـــزد به آسانی
        هنوز از گفتن دردم دل خـــودکار می گیرد

        به جُــرم"شعر آزادی"درون خانه محصورم
        تمام لحـــظه هایم را در و دیـوار می گیرد

        گمانم کس نمیداند که این محصور زندانی
        بجـای بوسه بر گلهـا لب از سیگار می گیرد ... علی قیصری
        صابرخوشبین صفت
        جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۲۱:۱۷
        درودها
        سعی کن همیشه بنویسی
        به آدم آرامش می دهد .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6