سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      خودخواهی

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۲۵ شماره ثبت ۸۱۷۵۶
        بازدید : ۳۳۹   |    نظرات : ۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      خودخواهی
       
       من آدمم ، همنام جدم آدم
       یک عمری گذشته ست ز من
       اما نگشتم آدم
       
       روزی خدا به بارشِ الطافش
       همدمی داد به من ، 
       باغْ طراوت ، همه ی اطرافش 
       نفهمیدم چرا؟ من که ز خوبی عاری
       تا بهشتی درمقابل دیدم ، گفتم : آری
       بهشتم شد و یکریز به دُورِ او، می گردیدم
       آنقدر که انگار، قلبِ او گردیدم
       
       یک امر نمود الله ام :  به این درخت ،
       که نام او خودخواهی ست
       هیچ نزدیک نشو !
       باقی همه اش آزادست
       چونکه درسینه ی یار، فقط عشق بازارست
       
       من که  تا فِ میشنیدم فرحزاد میرفتم
       نمیدانم چرا، از مسیر راست منحرف شدم ؟
       به مسیرِ کجِ دیگر رفتم
       من خودم را دیدم ، ناجوانمردانه،
       به شتاب، بسوی آن درخت می‌رفتم
       دیگر اینجا آدمی بودم ، بدون حوّا
       وقتی  چیدم میوه اش را ،
       تک و تنها بودم ، بدون حوّا
       یک دانه که هیچ ، یک سبد ز میوه اش را چیدم
       مثل وحشی ها، خوردن که هیچ ، همه را بلعیدم
       پس ازنافرمانی ، همه ی کرک و پَرَم ازمن ریخت
       آنچه از آدمیت جمع نمودم ، همه ریخت
       دیگر آبرویی از من، نماندست باقی
       فکرش را بکن ! یک جوجه ی بی پَر، درونِ باغی
       خودخواهیِ من بود که مرا وسوسه کرد
       آری او بود که مرا بیچاره کرد
       حال ، یکعالمه دردِ وجدان، بمانده باقی
       
       حال ، یکعالمه اعمال ، درهجومی از باد
       " خودم کردم که لعنت بر خودم باد "                                               
       
         بهمن بیدقی 98/11/12
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۳۷
      زیبا و جالب بود خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۱۵
      باسلام و درود بی پایان
      ممنونم از لطف همیشگی شما بزرگوار
      ارسال پاسخ
      یدالله عوضپور    آصف
      چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۳۷
      درود دوست خوبم
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۱۶
      باسلام و درود بیکران
      ممنونم از محبتتان بزرگوار
      ارسال پاسخ
      مرتضی قربان نژاد(واپسین)
      چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۱۸
      درود جناب بیدقی گرامی خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۳۱
      باسلام وعرض ادب
      سپاس از محبتتان بزرگوار
      ارسال پاسخ
      مسعود میناآباد  مسعود م
      پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶:۱۴
      سلام :
      درود بر شما ...

      --------------------------- خندانک
      باز باران ، بی ترانه خستگی برجا گذاشت
      باز داغی بر دلِ مجنون این لیلا گذاشت

      باز سر شد روزهای بی تو ...بی چتر و کلاه
      باز هم یلدا گذشت و عشق را تنها گذاشت ----؟!
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۸ ۲۱:۰۸
      باسلام و عرض ادب
      سپاسگزارم از نظر پرمهرتان و همچنین شعر دلنشین شما بزرگوار
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0