چهارشنبه ۱۶ آبان
|
دفاتر شعر کورده وان فرجی (کورده وان)
آخرین اشعار ناب کورده وان فرجی (کورده وان)
|
. صدای موجها ، زیبایی تو ، نسیمِ ساحلِ تبدار و آبی
گُلِ نیلوفرِ مردابیِ من ، میان بازوانم گرم خوابی
.
نشسته تار مویی نقرهای رنگ میان دشت موهای سیاهت
که گویی سینهی تاریک شب را دریده ردِّ زیبای شهابی
.
چه میگویی که این یلدای سیمین سرآغاز زمستان جوانیست؟!
جوانی خندههای دلکش توست وهر اندوه تو بذرِ عذابی
.
چنان در من هویدا گشتهای تو ،که خود را در تو مییابم همیشه
سراپایم تویی ، من را مَجویم! که غیر از خود کسی در من نیابی!!
.
بخواب آرام من بیدار هستم به تو زل میزنم تا صبحگاهان
بە مژگان بلند و ابروانت و آن لبهای خوشرنگ شرابی
.
نمیخوابم به شوق صبح فردا که چون آن پلکها را میگشایی
طلوع چشمهایت را ببینم ، نگاهت را به چشمانم بتابی
.
نمیخواهم بخوابم تا سحرگاه بخندی وقت بیداری به رویم
بگویم «دوستت دارم» ندارم ازین بهتر به لبخندت جوابی
.
کوردهوان فرجی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.