سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        سکوت، خنجری در زبانِ بغض

        شعری از

        صابر سیجانویان

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸ ۰۰:۰۰ شماره ثبت ۸۰۹۵۰
          بازدید : ۲۶۴   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر صابر سیجانویان
        آخرین اشعار ناب صابر سیجانویان

        حرفی نیست
        سکوت، زبانی که
        گلویِ کلمات را در بغضی زخم کرده
        و شعر
        خون دماغِ دلتنگی ها است
        اینجا پُر از بهانه است
        دلتنگی سکوتی طولانی است
        در قالب شعری می شکند؛
        باران که می بارد؛
        پاییز که می آید؛
        حتی گل هم بهانه است؛
        اعتراف کن ای کلمات نامفهوم
        قلم را به کدام چشم گره زده ای
        اعتراف کن و بگو
        که شعر از پَسِ دلتنگی های بی تو برنیامد
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۴۴
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک خندانک
        مهدی نساجی
        دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۰۴
        سلام ودرود....
        دارای پایان بندی زیبایی از مضامین شعری همچون انتظار است... خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۳۶
        سلام :
        .....
        ..........
        از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
        از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
        آدمیت مرده بود
        بعد دنیا هی پر از آدم شد و این اسباب
        گشت و گشت
        قرنها از مرگ آدم هم گذشت
        ای دریغ
        آدمیت برنگشت
        قرن ما
        روزگار
        مرگ انسانیت است
        سینه ی دنیا ز خوبی ها تهی است
        صحبت از آزادگی پاکی مروت ابلهی است
        صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست
        قرن موسی چمبه هاست
        روزگار مرگ انسانیت است
        من که از پژمردن یک شاخه گل
        از نگاه ساکت یک کودک بیمار
        از فغان یک قناری در قفس
        از غم یک مرد در
        زنجیر حتی قاتلی بر دار
        اشک در چشمان و بغضم در گلوست
        وندرین ایام ، زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
        مرگ او را از کجا باور کنم
        صحبت از پژمردن یک برگ نیست
        وای جنگل را بیابان میکنند
        دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند
        هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
        آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند
        -------------------------------------------فریدون مشیری
        .................. خندانک
        درود بر شما
        اکرم بهرامچی
        دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۰۸
        سکوت سرشار از نا گفته هاست خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما خندانک خندانک
        اعظم قارلقی
        چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۲:۱۲
        درودها خندانک
        محمودرضا رافعی (رافع)
        چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۴۶
        قلم را به کدام چشم گره زده ای ... خندانک خندانک
        سپاس از شما خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0