سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        شعر فراموشی

        شعری از

        علی اصغر رضایی مقدم(کاروان )

        از دفتر نجواهای تنهایی نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸ ۱۰:۵۹ شماره ثبت ۷۹۴۶۴
          بازدید : ۴۸۶   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی اصغر رضایی مقدم(کاروان )
        آخرین اشعار ناب علی اصغر رضایی مقدم(کاروان )

        پدرم! از دل تاریخ، درم میدانی
        از غم خانه خود،بی خبرم میخوانی
        شاید این قصه که دیریست از آن بی خبرم
         غصه ای بود که افتاد میان جگرم
        غصه ی بی خبریهایم از این قصه نغز
        غصه ی قصه گه پخته ولیکن بی مغز
        غصه ی بی خبریهای گل از کرده ی خار
        قصه ی غصه خار تن گلهای بهار
        قصه ی سایه شب، بر سر مرغی شبگیر
        قصه ی بی خبری قفس از رنج اسیر
        قصه ی غفلت یک روزن تنها از نور
        قصه ی غصه ی نور از تب یک روزن کور
        تا که از باد خزان،خاطره ها برپا شد
        قصه ی عشق و گل و دل همه بی معنا شد
        قصه ی عزلت گل در شرف باد خزان
        قصه ی بلبل خاموش،در آغوش زمان
        قصه ی سرزنش عطر پراکندن گل
        قصه ی غربت صبح و غم گریاندن گل
        قصه ی مشت گره خورده ی تاریخی درد
        قصه ی فتنه نامرد،پی مردی مرد
        قصه ی گریه نوزاد و نداری پدر
        قصه ی خشکی پستان قرار مادر
        قصه ی سفره خالی به وقت سحری
        خبر گریه افطار و غم بیخبری
        قصه ی فقر سواد من از این فاصله ها
        قصه ی دانش تاریخ و تب مسئله ها
        قصه ی غصه ی یک درد پر از فقر و غنا
        فقر آگاهی ما از غزل شاه و گدا
        تا گناه پسر بی خبرت،بی خبریست
        کار او روز و شب و شام و سحر،در به دریست
        اگر این بیخبری اوج گناه پسر است
        پسرت بر سر یک چوبه داری دگر است
        بر سر چوبه دارم،پدرم!با من باش
        ذاکر اشهد این بی خبر از میهن باش 
        پدرم! خانه ما خانه خاموشان است
        خشت هایش همه از خاک فراموشان است
        گرچه خاموشی این خانه،گریبانگیر است
        شاعر از شعر فراموشی خود دلگیر است
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۰۶
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ ۰۹:۴۶
        باعرض سلام
        سرودی زیبا یی بود
        درود..درود
        شاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ ۱۳:۳۵
        درود شاعر گرامی
        زیبا نگاشتید
        لیلا امریاس(پریسا)
        چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۳۵
        درود شاعر گرامی
        بسیار زیبا و قابل تامل
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0