سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    دیوارشهر...

    شعری از

    مهتاب ایزدسرشت (مه)

    از دفتر مهتاب نوع شعر آزاد

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۵۱ شماره ثبت ۷۹۱۸۷
      بازدید : ۴۸۳   |    نظرات : ۱۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر مهتاب ایزدسرشت (مه)

    دیوارشهروسعت آینه ها را
    برنمی تابد... 
    غرق سنگینی شهردیوارها
    چه بی تابانه،
    تکه های آینه ها را
    دردیاری که سارحتی
    سخت بهانه یار می گیرد
    به امن خویش می خواند
    آوازقناری آشفته ای که
    به یاد پرچین نشسته...
    همدیارش را به رنج می خواند... 
    افسوس.... 
    ۸
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۴۹
    درود بانو
    جالب و زیبا بود خندانک خندانک
    مهتاب ایزدسرشت (مه)
    مهتاب ایزدسرشت (مه)
    دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۵۵
    ممنونم استاد خوبم
    ازهمراهی خوبتون خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۱۱:۲۳
    باسلام
    عالی سرودی بود
    لذت بردم
    درودشاعربزرگوار
    خندانک
    خندانک
    خندانک
    خندانک
    خندانک
    مهتاب ایزدسرشت (مه)
    مهتاب ایزدسرشت (مه)
    يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۱۰
    سلام
    متشکرم استاد انصاری دلسوزم خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدی ملکی الف
    يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۲
    زییاستت
    مهتاب ایزدسرشت (مه)
    مهتاب ایزدسرشت (مه)
    يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۱۱
    ممنونم خندانک
    ارسال پاسخ
    شعله(مریم.هزارجریبی)
    يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۱۶:۲۷
    ایستادم که جنونم برود
    روحم رفت
    و چه چسبید جنون
    و چه چسبید من و شعر و غزل در مهتاب
    در قد اینه پیداست دلم
    چشمه ی چشم چرا میجوشد
    تو چرا میخندی
    من چرا میرقصم
    پس این درد چه زخمی پیداست
    خون من رنگ دریا شده و
    میچکد از چشمم
    نشتی عاطفه است
    و خزان میبارد

    نثری کوتاه تقدیم شعرتان
    مانا باشید
    مهتاب ایزدسرشت (مه)
    مهتاب ایزدسرشت (مه)
    يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۱۴
    ممنونم..
    دوست خوبم ازاین کوتاه زیبا خندانک
    ارسال پاسخ
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۱۸:۱۹
    درود برشما......... خندانک خندانک خندانک خندانک
    مهتاب ایزدسرشت (مه)
    يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۱۲
    سپاسگزارم
    محمد حسن زاده چلچله
    يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۳۶
    خندانک خندانک خندانک درود بانوی مه ، چه زیبا سرودید از شهر خاکستری امروز ما و دلتنگی غریب همه امان ولی از آرزوهامان چیزی نگفتید اما من از آرزوهامان گفتم در " شهر قصه" و از شهر خاکستری مان چیزی نگفتم خندانک خندانک خندانک خندانک
    مهتاب ایزدسرشت (مه)
    دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۵۶
    خندانک
    علیرضا ناظمی ناظم
    شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۳
    درودتان باد
    زیبا بود وزیبنده
    خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0