سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        فرهاد و نسرین! (طنز)

        شعری از

        م فریاد(محمدرضا زارع)

        از دفتر برگ آخر نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۲۴ شماره ثبت ۷۹۱۰۵
          بازدید : ۱۹۵۹   |    نظرات : ۱۳۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        پرده ی اول
         
        شاید او خوشبخت است من چرا این همه غمگین باشم؟
        من چرا سعی کنم این همه تا شوهر شیرین باشم؟
         
        رفته از پیشم و با خسرو نشسته ند غزل می بافند
        بهتر آن است که من هم بروم عاشق نسرین باشم
         
        تا به کی ناله و زاری بکنم تیشه به بختم بزنم؟
        من چرا سوژه ی اشعار نظامی شوم و اینباشم؟
         
        خوبی و شهرت شیرین فتوشاپ است همه می دانند
        بهتر آن است که چون آینه ها واقعیت بین باشم
         
        می روم گوشه ی دنجی، من و نسرین و خدا، عیش و طرب
        شاید اینگونه گشاینده ی آن عقده ی دیرین باشم
         
        گاهگاهی کت و شلوار بپوشم بروم کافی شاپ
        پیش روی گل نسرین بنشینم سر و سنگین باشم
         
        سالی یکبار نه سالی دو سه باری بروم سمت شمال
        راستی! باید از این لحظه پیِ روغن و بنزین باشم
         
        پرده ی دوم
         
        گفت فرهاد که شاید دل غارت زده عاقل بشود
        دل ولی گفت: محال است شبیه دل شیرین باشم
         
        زندگی باغ بزرگیست و سهم دل آدم عشق است
        از ازل بوده که من وارث این میوه ی خونین باشم
         
        آه! فریاد! به آیینه قسم توبه ی عاشق مرگ است
        عشق دین پدرم بوده و من پیروی آن دین باشم
        (م. فریاد)
        ۳۷
        اشتراک گذاری این شعر
        ۸۵ شاعر این شعر را خوانده اند

        کبری یوسفی

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        نسرین حسینی

        ،

        شعله(م جلیلی)

        ،

        ستایشگر معروف

        ،

        مهدی تنهائی

        ،

        فروغ فرشیدفر

        ،

        محمدعلی یوسفی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        لیلا دهقانی

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        برین بهار

        ،

        م فریاد(محمدرضا زارع)

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        زهرا مددی(نسترن)

        ،

        علی نوری

        ،

        حسن مصطفایی دهنوی

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        سیّدمحمّدرضالاهیجی(ساکُوتی)

        ،

        محمد هادی(سورنا)

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        رسول رفیقی

        ،

        سید علی کهنگی (واسع)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        محمد خسروی فرد

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

        ،

        عنایت الله ایرانمنش ( م تکخال )

        ،

        قانع تهرانی

        ،

        بابک قدمی و اریانی (ققنوس)

        ،

        دکتر غلامرضا شیبانی

        ،

        علیرضا ناظمی ناظم

        ،

        مینا مرادی(ققنوس)

        ،

        سمیرا_خوشرو

        ،

        ایمان اسماعیلی (راجی)

        ،

        هدیه جعفری تفرشی(هدیه)

        ،

        معصومه فیروزی کریانی

        ،

        مسعود میناآباد مسعود م

        ،

        رضا عزیزی (رهگذر)

        ،

        زینب بویری (خزان)

        ،

        جلیل میاحی

        ،

        علی کلان

        ،

        سودابه طهماسبی

        ،

        مرتضی سلیمی

        ،

        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)

        ،

        مسيحا الهیاری

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        سحر غزانی

        ،

        حوریه دردانی حقیقی

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        سیده شهربانو حاتمی

        ،

        یزدان سعیدپور

        ،

        مرضیه حسینی

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        مببنا فرنام

        ،

        سارا شیخ محمدی ( دیانا )

        ،

        محمد امیری

        ،

        فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        رامینه خوشنام

        ،

        مهرداد عزیزیان بی تخلص

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        سارا خوش روش

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        شیما جریده (شین بانو)

        ،

        علیرضا شفیعی

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        رضا سعادت نژاد

        ،

        علی احمدی( امین)

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        وجیهه رستگاری گل سرخ

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        مجید آبسالان

        ،

        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        ،

        سید محمدرضا لاهیجی

        ،

        سید هادی محمدی

        ،

        آرزو عباسی ( پاییزه)

        ،

        سارا رحیمی

        ،

        حسین رضایی(آشنا)

        ،

        مریم محبوب

        ،

        ابراهیم کریمی (ایبو)

        ،

        تکتم حسین زاده

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید
        مدینه ولی زاده جوشقان

        یک چند پی دانش و دفتر گشتیم کردیم حساب اا یک چند پی زینت و زیور گشتیم در عهد شباب اا چون واقف از این جهان ابتر گشتیم نقشی است بر آب اا ترک همه کردیم و قلندر گشتیم ما را دریاب
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ترنّمِ صَفای جان صداقت است و راستی ااا شُکوهِ اعتبارِ حق صلابتِ بَهاستی اا سلام بداهه ی
        ساسان نجفی

        ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم اا ما را سریر دولت باقی مسخر است
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        زده ام قفل بزرگی به دروازه دل که دگر بار به روی احدی وانکنم آنچنان دل بشکسته که اااا هم حتی پشت دروازه دل در بزند وانکنم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0