سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 اسفند 1402
  • روز ملي شدن صنعت نفت ايران، 1329 هـ ش
10 رمضان 1445
  • وفات حضرت خديجه سلام الله عليها، 3 سال قبل از هجرت
Tuesday 19 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    سه شنبه ۲۹ اسفند

    وای بر وقتی که مرد سنگدل عاشق شود(غزل)

    شعری از

    م فریاد(محمدرضا زارع)

    از دفتر برگ آخر نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۱۳ شماره ثبت ۷۸۷۴۴
      بازدید : ۱۳۶۳   |    نظرات : ۶۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    انتقام دیگران را تو گرفتی نازنین
    حال و روزم را میان جوی تنهایی ببین
     
    یادم آمد دختری با گریه می گفت عاشقم
    من به او با خنده گفتم: عشق؟ اینجا؟ در زمین؟
     
    دیگری شالی برایم بافت با صدها امید
    دادم آن شال کذایی را به مردی خوشه چین
     
    آن یکی دست مرا بوسید و بر چشمش نهاد
    دست خود را پس کشیدم با غرور و کبر و کین
     
    دیگری شعری برایم گفت با طعم غزل
    گفتم این ایراد دارد، بیت پنجم را ببین!
     
    راندم از خود هرکه را از عشق پیشم حرف زد
    لیلی و عذرا و شیرین، مریم و یاس و مهین
     
    وای بر وقتی که مرد سنگدل عاشق شود
    عشق نه! یک انتقام از سوی رب العالمین
     
    ناله و فریاد عشقم در تو تاثیری نداشت
    انتقام دیگران را تو گرفتی آفرین!
    م. فریاد
     
    پی نوشت:
    در شگفتم از آنکه دستش را می بوسم سیلی به صورتم می زند، و آنکه سیلی به صورتش می زنم پای مرا می بوسد.(موریس مترلینگ)
    ۲۳
    اشتراک گذاری این شعر
    ۵۳ شاعر این شعر را خوانده اند

    معصومه فیروزی کریانی

    ،

    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

    ،

    محمد باقر انصاری دزفولی

    ،

    مجتبی شفیعی (شاهرخ)

    ،

    سید احمدرضا فضیلت منش

    ،

    سید محسن سیدی

    ،

    سید علی کهنگی (واسع)

    ،

    راضیه رحیمی

    ،

    وهب رنجبرکلیبی

    ،

    مدیر ویراستاری

    ،

    م فریاد(محمدرضا زارع)

    ،

    رحمان رامفر(مهدیار)

    ،

    ابوالحسن انصاری (الف رها)

    ،

    محمدحسین برزکار

    ،

    سودابه طهماسبی

    ،

    سوسن احمدراجی(عطارد)

    ،

    اعظم قارلقی

    ،

    عنایت الله ایرانمنش

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    فروغ فرشیدفر

    ،

    امیرحسین مقدم

    ،

    صمد نجفی ( فتاحی )

    ،

    علیرضاوالیزاده

    ،

    کبری یوسفی

    ،

    هدیه جعفری(هدیه)

    ،

    محمد حسین نیک طبع

    ،

    مجید آبسالان

    ،

    مجید خوش خلق سیما

    ،

    مسعود میناآباد ( مسعود م )

    ،

    لیلا دهقانی

    ،

    سید امین موسوی نژاد (شیفته)

    ،

    علی ناصری(عین)

    ،

    عليرضا حكيم

    ،

    جمیله عجم(بانوی واژه ها)

    ،

    ستایشگر معروف

    ،

    مهدی تنهائی

    ،

    ابراهیم حاج محمدی

    ،

    شعله(م جلیلی)

    ،

    علی رضا بابایی

    ،

    حسین رجائی عابر

    ،

    سارا وطن زاده ( بوتیمار)

    ،

    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

    ،

    داریوش عرفانی(محزون)

    ،

    سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

    ،

    علی مزینانی عسکری

    ،

    رودابه باوان

    ،

    جواد رفیعی (جواد)

    ،

    حوریا مسیحی

    ،

    محمد جواد عطاالهی

    ،

    یاسر رییسوند

    ،

    مینا مرادی(ققنوس)

    ،

    زینب بویری (خزان)

    ،

    سارا رحیمی

    نقدها و نظرات
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۲:۴۰
    تکرار قافیه در غزل سعدی (چاپ شده در مجله جستارهای ادبی دانشگاه ازاد واحد تهران شمال)

    🌺 چكيده:🌺

    در اين مقاله كوشش شده است تا از منظري ديگر به قافيه به عنوان يكي از اركان شعر كلاسيك فارسي نگريسته شود. اديبان و سخن سنجان زبان فارسي براي قافيه عيوبي را نشان داده‌اند. تكرار قافيه از دبرباز از عيوب قافيه محسوب مي‌شده است. براي تكرار قافيه درجاتي قائل بودند و آن را به ايطا خفي و جلي و تكرار كامل كلمه قافيه و شايگان تقسيم كرده‌اند. مشهور است كه شاعران بزرگ ادب فارسي از تكرار قافيه در شعر خود پرهيز كرده‌اند. در اين مقاله كوشش شده است تا درستي يا نادرستي اين ادعا در غزل‌هاي سعدي بررسي شود و نشان داده شود كه آيا سعدي در غزلهاي خود قافيه را تكرار مي‌كرده است يا خير.
    🌺
    قافيه يكي از اركان شعر فارسي است كه حتي در تعريف شعر از ديدگاه ادبيات اين سرزمين نيز، هماره جايگاهي استوار داشته است.

    از صبحدم شعر فارسي تا آنگاه كه زمزمه هاي آغازين نيما و ديگر نوسرايان بالا گرفت. قافيه شكل دهنده بسياري از مضامين و نكته ها و دقايق شعري بوده است و دغدغه قافيه انديشي تا آنجا مي رسد كه نام آوران عرصه ادب را به شكوه وا مي دارد:

    قافيه انديشم و دلدار من
    گويدم منديش جز ديدار من

    در تعريف قافيه اهل ادب اختلاف كرده اند و هر يك تعريفي خاص از آن دارند كه در اين مختصر، مجال پرداختن به آنها نيست.(1) آنچه موجب شكل گيري اين مقاله شد، نكته اي است كه حافظ پژوه معاصر، آقاي بهاءالدين خرمشاهي در كتاب گرانسنگ حافظ نامه و در باب تكرار قافيه آورده اند. «ادب شناسان و قافيه سنجان تكرار قافيه را در غزل كه تعداد ابيات آن علي المشهور هفت تا چهارده مي شمارند، جايز نمي‌شمارند؛ و مشهور است يا از اغلاط مشهور است كه غزلسرايان بزرگ فارسي اين قاعده را رعايت كرده‌اند، هنوز تحقيق جامع و يا حتي مفردي در اين باب صورت نگرفته كه آيا غزلسرايان بزرگي چون مولانا و سعدي و حافظ اين قاعده را رعايت كرده و از تكرار قافيه پرهيز كرده اند يا خير؟(2)»

    ايشان پس از آن، تكرار قافيه در غزل حافظ را به سه دسته خفيف (ايطا خفي) و شديد و شديدتر تقسيم كرده و براي هر يك شواهدي آورده و در انتها به اين نتيجه رسيده اند: «آري با نظر در اين همه شواهد معلوم مي شود كه حافظ اگر عمدي به تكرار قافيه نداشته بوده، بي شك اكراهي هم نداشته است. اما تكرار قافيه نه از حافظ شروع شده و نه به او ختم گرديده، يك شاخه از پيروان سختكوش حافظ، يعني شعراي سبك هندي اين تفنن را به تعمد و تصنع آشكاري كشانده اند تا بدانجا كه در سبك هندي تكرار قافيه نه فقط مباح و حتي ممدوح بلكه از مشخصه هاي اين سبك است، كمتر غزلي از صائب يا عرفي يا ديگر هندي گويان بزرگ هست كه در آن تكرار قافيه نباشد.»(3)
    🌺
    تكرار قافيه چيست؟

    سخن سنجان و ناقدان شعر آنگاه كه كلمه‌اي به تمامي و يا در كلمات مركب، جزء دوم آن در يك شعر و در كمتر از فاصله هاي معين شده، تكرار شود، شعر را داراي عيب تكرار قافيه مي دانسته و براي آن درجاتي قائل بودند.

    شمس قيس رازي در المعجم في معايير اشعار عجم مي گويد:

    «ايطاء بازگردانيدن قافيتي است دوبار، و آن دو نوع است جلي و خفي، ايطاء جلي چنانكه بوسليك گفته است:

    در اين زمانه بتي نيست از تو نيكوتر
    نه بر تو برهمني از رهيت مشفق تر...

    و ايطاء جلي از عيوب فاحش است در شعر الا [كي] قصيده دراز باشد. چنانك از بيست و سي بيت كي در اشعار پارسي حد قصيده است بقول بعضي [در گذرد] يا قصيده را دو مطلع باشد [پس] شايد: كي يك دو قافيه در مطلع دوم بازگرداند و تكرار قافيه عروض را از [مطالع] كه ايطاء نشمرند.

    و اما ايطاء خفي آن است كي بعضي از حروف زوايد كي در فصل روي برشمرده [آمده است در قصيده‌ي] مكرر كرده اند [بر وجهي كي ميان هر دو فرقي توان نهاد] جنانك آب و گلاب و كار و كامكار و شاخسار و كوهسار... و بيشتر شعرا در ايطاء آت خفي مسامحت كرده اند چون در قطعه‌ي دو يا سه آرند و بر سبيل ندرت افتد...»(4)

    صاحب المعجم در ادامه، ايطاء خفي و شايگان را مترادف آورده و البته متذكر شده است كه «عامه شعرا، قافيه شايگان آن را گويند كي الف و نون جمع در آن مستعمل باشد.»

    دكتر سيروس شميسا در كتاب آشنايي با عروض قافيه و در بحث عيوب قافيه مي گويد:

    «ايطاء عيبي است كه در قافيه شدن كلمات مركب پيش مي آيد و آن وقتي است كه قافيه تنها براساس تكرار جزء دوم كلمه مركب باشد.
    🌺
    ايطاء بر دو نوع است:

    الف: ايطاء جلي و آن چنان است كه تكرار جزء دوم كلمه قافيه كاملاً آشكار باشد مثل قافيه ساختن بتر (=بدتر) با خوشتر (=خوش تر) و دانشمند با حاجتمند...

    ب: ايطاء خفي و آن چنان است كه تكرار جزء دوم چنان آشكار نباشد و اين وقتي است كه كلمه مركب بر اثر كثرت استعمال، حكم كلمه بسيط را پيدا كرده باشد، مثل قافيه كردن رنجور با مزدور و گلاب با غرقاب.

    شايگان- معادل فارسي همان ايطاي جلي است ولي معمولاً آن را در مورد تكرار علامت جمع به كار مي‌برند.»(5)

    دكتر وحيديان كاميار ايطا و شايگان را مترادف يكديگر دانسته و آن را بر دو نوع جلي و خفي تقسيم مي‌كند و الف و نون جمع را هم در ضمن ايطاي جلي مي آورد.(6)

    حاصل سخن اينكه تكرار قافيه در ادب فارسي عيبي محسوب مي گشته(7) ولي اينكه شاعران تا چه حد خود را از اين عيب منزه مي داشته اند جاي بحث و بررسي دارد كه مقاله‌ي حاضر كوشده است مبحث تكرار قافيه را در يكي از اركان ادب فارسي يعني غزليات سعدي بررسي كند.

    با توجه به مطالب ذكر شده مشخص گرديد كه در شعر فارسي با سه نوع تكرار قافيه مواجهيم:

    1- ايطاء خفي يا تكرار خفيف قافيه كه در قافيه كردن كلمات مركبي پيش مي آيد كه بر اثر كثرت استعمال در حكم كلمه بسيط قرار گرفته اند مثل قافيه كردن شيرين با سيمين

    2- ايطاء جلي يا تكرار شديد قافيه: اين تكرار نيز در كلمات مركب پيش مي آيد ولي با اين تفاوت كه در اينجا پسوند كلمات مركب هنوز استقلال خود را حفظ كرده و از كلمه اصلي باز شناخته مي شوند مانند قافيه كردن غرقاب با پاياب.

    3- شايگان كه تكرار الف و نون جمع در كلمات قافيه است.

    با توجه به اينكه گويا بيشتر از هفت بيت فاصله بين دو قافيه تكراري جوازي است براي تكرار قافيه(8)، مي‌توان تكرار قافيه در غزليات سعدي را به شرح زير مورد تحقيق قرار داد.

    1- ايطاء جلي به همراه شايگان

    الف: با فاصله بيشتر از هفت بيت

    ب: با فاصله كمتر از هفت بيت

    2- تكرار كامل كلمه قافيه

    الف: با فاصله بيشتر از هفت بيت

    ب: با فاصله كمتر از هفت بيت


    🌺 ردالقافيه🌺

    در بحث تكرار قافيه اين نكته نيز قابل ذكر است كه قدما و به تبع آنها ادب شناسان متأخر تكرار قافيه مصرع اوّل مطلع را در آخر بيت دوم نه تنها عيب نمي دانسته، بلكه آن را در شمار صنايع شعري به نام ردالقافيه مي‌آورند كه به قول دكتر شميسا معلوم نيست در اين صنعت چه لطفي مي ديده اند.(9) در مجموع غزلهاي سعدي 7 مورد ردالقافيه آمده است كه بسامد آن نسبت به ساير موارد تكرار قافيه كمتر است و مي تواند مؤيد اين باشد كه سعدي در بحث تكرار قافيه، حساسيت به عيب يا حسن و يا در شمار صنايع شعري بودن آن نداشته و صرفاً مضمون و به اصطلاح به جا نشستن قافيه او را بر آن داشته كه به تكرار آن دست بزند. مثالهاي ردالقافيه در غزلهاي سعدي به شرح زير است:

    1) غزل 169- خواتيم- ص249

    ب1- تـو را ز حال پريشان مـا چه غـم دارد؟
    اگر چـراغ بميرد صبا چه غم دارد

    ب2- تو را كه هرچه مرادست مي‌رود از پيش
    ز بی مـرادی امثال ما چه غم دارد

    2) غزل 179- بدايع- ص263

    ب1- كيست آن ماه منوّر كه چنين مي گذرد؟
    تشنه جان مي دهد و ماء معين مي گذرد

    ب2- سرو اگر نيز تحوّل كند از جاي به جاي
    نتـوان گفت كـه زيباتر از ايـن مي گذرد

    3) غزل 208- بدايع- ص305

    ب1- مرا به عاقبت اين شوخ سيمتن بكشد
    چو شمع سوخته روزي در انجمن بكشد

    ب2- بـه لطف اگر بخرامـد هـزار دل ببرد
    بـه قهـر اگـر بستيـزد، هـزار تـن بـكشد

    4) غزل 338- خواتيم- ص493

    ب1- دلي‌كه ديد كه غايب شدست ازين درويش
    گرفته از سرمستي و عاشقي سر خويش

    ب2- به دست آنكـه فتاده‌سـت اگـر مسلمانست
    مـگـر حـلال نـدارد مـظالـم درويـش

    5) غزل 367- طيبات- ص538

    ب1- من خود ای ساقی از اين‌شوق كه‌دارم‌مستم
    تو به يك جرعه‌ی ديگر ببری از دستم

    ب2- هر چـه كوتـه نظـرانند بـرايشـان پيمـاي
    كه حريفان ز مل و من ز تأمل مستم

    6) غزل 429- غزليات قديم- ص632

    ب1- تـو مپنـدار كـزيـن در بـمـلامت بـروم
    دلم اينجاست بده تا به سلامت بروم

    ب2- ترك سر گفتم از آن پيش كه بنهادم پاي
    نـه بزرق آمـده ام تا به ملامت بروم

    7) غزل 36- خواتيم- طيبات- ص989

    ب1- دوش در صحراي خلوت گوي تنهائي زدم
    خـيـمـه بـر بـالاي مـنـظـوران بـالائـي زدم

    ب2- خرقـه پوشان صوامـع را دوتائي چاك شد
    چون من اندر كوي وحدت گوي تنهائي زدم

    🌺
    مبحث تكرار قافيه در غزليات سعدي را مي توان مستقيماً از بحث ايطاء جلي يا تكرار شديد قافيه آغاز كرد و آنگاه به تكرار كلمه قافيه يا تكرار شديدتر رسيد. زيرا با بررسي غزليات شيخ شيراز مشخص مي گردد كه تكرار قافيه در نزد او همانند حافظ چندان ناپسند نبوده و هر آنگاه كه مجال سخن تكرار قافيه‌اي را الزامي ساخته بي محابا آنرا در كلام غزل خويش آورده است بي آنكه انديشه‌ي عيب قافيه بر ضميرش خطور نمايد. به همين جهت از ايطاء خفي يا تكرار خفيف قافيه در غزليات سعدي مي گذرم زيرا همچنانكه در صفحات بعد خواهم آورد او كه گاه عبارت قافيه را با فاصله كمتر از 3 بيت تكرار مي كند روشن است كه از آوردن ايطاء خفي در غزل خويش باكي نداشته باشد به عبارت ديگر ايطاء خفي در غزليات سعدي آنقدر فراوان است كه ذكر همه آنها اين مقاله را بسيار طولاني مي كند. فقط به عنوان نمونه چند مثال را آورده سپس به مباحث ديگر مي پردازم:

    شيخ در مطلع غزل 221 طيبات مي فرمايد:

    مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
    عيش خلوت به تماشاي گلستان ماند (10)

    با معيارهاي ذكر شده در كتب قافيه بوستان و گلستان داراي عيب ايطا خفي مي باشند ولي سعدي اين دو قافيه را در يك بيت آورده است و اصولاً در بررسي غزليات او ديده مي شود كه هرگاه در غزلي بوستان قافيه شود حتماً گلستاني نيز در پي آن خواهد آمد و همچنين قافيه كردن مستمند و دردمند، چنين و اين و امثال آن نشانگر آن است كه شيخ با آوردن كلماتي كه جز دوم آنها (حروف قافيه آنها) تكراري بوده ولي بر اثر كثرت استعمال در حكم كلمه بسيط شده اند مشكلي نداشته و هر گاه مضمون غزل ايجاب مي كرده از اين قوافي استفاه مي نموده است.

    امّا تكرار شديد كلمه قافيه يا ايطا جلي كه نمونه هاي آن بعد از اين خواهد آمد نيز بسامدي فراوان در ديوان غزليات سعدي دارد. اين تكرار قافيه را با فاصله كمتر و بيشتر از هفت بيت مي آورم و آنگاه ادامه مبحث را پي مي‌گيرم.

    1- ايطاء جلي با فاصله بيشتر از هفت بيت

    1) غزل 62- طيبات- ص96

    ب2- زيباتر ازين صيد همه عمر نكردست
    شيرين تر ازين خربزه، هرگز نبريدست

    ب9- در دجله كه مرغابـي ز انديشه نرفتي
    كشتي رود اكنون كه تتر جسر بريدست

    مي توان اين قافيه را تكرار كامل كلمه قافيه هم گرفت زيرا فعل بريدن است كه تكرار شده است. و به همين ترتيب است ساير فعل هايي كه قافيه شده اند و فقط وجه آنها تغيير كرده است.

    2) غزل 120- طيبات- ص182

    ب1- خبرت هست كه بي‌روي تو آرامم نيست
    طـاقت بـار فـراق، ايـن همـه ايـامم نيست

    ب11- سعـديـا نـامتنـاسب حـيـواني بـاشـد
    هر كه گويد كه دلم هست و دلارامم نيست

    3) غزل 185- طيبات- ص271

    ب1- كسي به عيب من از خويشتن نپردازد
    كه هر كه مي نگرم با تو عشق مي بازد

    ب10- خلاف عهد تو هرگز نيايد از سعدي
    دلي كـه از تـو بپرداخت، با كـه پردازد

    4) غزل 212- طيبات- ص311

    ب1- هر كه‌شيريني فروشد،مشتري‌بر وي بجوشد
    يا مگس را پـر ببندد يـا عسل را سـر بپوشد

    ب8- هر كه معشوقي ندارد، عمر ضايع مي‌گذارد
    همچنان ناپخته باشد، هر كه بر آتش نجوشد

    5) غزل 253- بدايع- ص370

    ب1- به بوی آنكه شبی در حـرم بياسايند
    هـزار باديـه سهلسـت اگـر بپيمايند

    ب10- مثال سعدي عودست تا نسوزاني
    جماعت از نفسش دم به دم نياسايند

    6) غزل 312- بدايع- ص458

    ب1- بزرگ دولت آن كز درش تو آيي باز
    بيا بيا كـه بخير آمـدي، كجايي باز؟

    ب8- عـوام خلـق ملامـت كننـد صوفي را
    كزين هوا و طبيعت چـرا نيايي باز؟

    7) غزل 336- طيبات- ص491

    ب1- رفتي و نمـي شوي فراموش
    می آيـی و مـی روم مـن از هوش

    ب11- بلبل كه بدست شاهد افتاد
    يـاران چـمـن كـنـد فـرامـوش

    ب2- سحـرسـت كمـان ابـروانت
    پيـوستـه كـشيـده تـا بنـاگـوش

    ب24- سعدی همه ساله پند مردم
    می گويد و خود نمی كند گوش

    در اين 4 بيت يک‌بار كلمه فراموش كه كلمه قافيه است كامل تكرار شده است و بناگوش و گوش نيز داراي ايطا جلي هستند.

    8) غزل 369- طيبات- ص541

    ب1- چو تو آمدی مرا بس كه حديث خويش گفتم
    چو تو ايستاده باشی ادب آنكه من بيفتم

    ب8- ز هـزار خـون سـعـدی بـحلـند بنـدگـانـت
    تو بگـوی تا بريزند و بگو كه من نگفتم

    9) غزل 473- بدايع- ص693

    ب1- دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من
    تا نكند گل غرور رنگ من و بوی من

    ب8- ای گـل خوشبوی من ياد كنی بعـد ازين
    سعدس بيچاره بود بلبل خوشگوی من

    10) غزل 494- طيبات- ص722

    ب1- ای يـار جفـا كـرده پيـوند بريده
    اين بـود وفـاداری و عهد تـو نديده

    ب10- روی تو مبيناد دگر ديده سعدی
    گر ديده به کس باز كند روی تو ديده

    11) غزل 538- طيبات- ص786

    ب1- گفتم: آهن دلی كنم چندی
    نـدهـم دل بهيـچ دلبنـدی

    ب10- سعديا دور نيكنامی رفت
    نوبت عاشقيست يكچندی

    12) غزل 12- طيبات- ص947

    ب1- هر كه هر بامداد پيش كسی است
    هر شبانگاه در سرش هوسی است

    ب9- هـر كجا بينی ايـن چنين كس را
    التفاتش مكن كـه هيچ كسی است

    13) غزل 42- طيبات- ص999

    ب1- خرما نتوان خورد ازين خار كه كشتيم
    ديبا نتـوان كـردن ازيـن پشم كه رشتيم

    ب13- سعدی مگـر از خـرمن اقبال بزرگان
    يك خوشه ببخشند كه ما تخم نكشتيم

    14) غزل 52- طيبات- ص1015

    ب1- چو كسی درآمد از پای و تو دستگاه داری
    گـرت آدميّتـی هـسـت دلـش نـگـاه داری

    ب10- كه‌زبان خاك داند؟ كه به گوش مرده‌گويد:
    چه خوشست عيش وارث كه به جايگاه داری

    سعدی 14 بار با فاصله بيشتر از 7 بيت ايطا جلی آورده است و البته دقت در ابيات مشخص می‌سازد كه در بيشتر اوقات مضمون آنقدر لطافت داشته است كه عيب قافيه را تحمل پذير نمايد.

    2- ايطاء جلی با فاصله كمتر از 7 بيت

    1) غزل11- طيبات- ص 19

    ب4- روی خوش‌ و آواز خوش ‌دارنـد هر يـك ‌لذتی
    بنگر كه لذت چون بود محبوب خوش‌آواز را

    ب6- شور غم عشقش چنين،حيف‌است پنهان‌داشتن؟
    در گـوش نـی رمـزی بگـو تا بركشد آواز را

    2) غزل 12- طيبات- ص 20

    ب1- دوست می‌دارم من اين ناليدن دلسوز را
    تا بـه هـر نوعی كـه باشد بگـذرانـم روز را

    ب5- كامجويان را زناكامی چشيدن چاره‌نيست
    بـر زمستـان صبـر بـايـد طـالـب نـوروز را

    ب6- عاقلان خوشـه چين از سـرّ ليلی غافلنـد
    اين كرامت‌نيست جز مجنون خرمن سوز را

    ب9- سعديا دی رفت‌ و فرداهمچنان‌ موجود نيست
    در ميان اين و آن فرصت شمار امروز را

    شاعر مجموعه‌ای كامل از تكرار قافيه را پشت سر هم آورده است. روز و نوروز و امروز را می‌توان حتی تكرار كامل كلمه قافيه نيز دانست و نيز كلمه سوز و دلسوز نيز تكرار شديد قافيه را در خود دارند اين غزل شايد نمايانگر كامل عدم تقيد سعدی به رعايت عدم تكرار قافيه باشد.

    3) غزل 25- بدايع- غزليات قديم- ص 41

    ب5- تو را حـكايـت مـا مختصـر بـه گـوش آيـد
    كه حال تشنه نمی‌دانی، ای گلِ سيـراب

    ب8- كجـايـی ای كـه تعنّـت كنـی و طعنـه زنـی
    تـو بـر كنـاری و ما اوفتـاده در غـرقاب

    ب10- اگرچه صبر من از روی دوست ممكن‌نيست
    همی‌كنم به‌ضرورت چو صبر ماهی از آب

    غرقاب و سيراب را گروهی ايطاء خفی دانسته اند؛ ولی در اين غزل چون آب نيز يكی از كلمات قافيه است می‌توان آن را ايطاء جلی و تكرار شديد كلمه قافيه دانست كه به هر حال آنچه كه در سه بيت عملاً قافيه شده است واژه آب است.

    4) غزل 27- طيبات- ص44

    ب3- از درونِ سـوزنـاك و چشـم تـر
    نيمه ای در آتشـم نيمی در آب

    ب8- خوی به دامان از بنا گوشش بگير
    تا بگيـرد جامـه ات بوی گلاب

    5) غزل 29- طيبات- ص48

    ب1- متناسبنـد و مـوزون حـركات دلفـريبـت
    متوجهّست با ما سخنان بی‌حسيبت

    ب6- عجب از كسی درين شهر كه پارسا بماند
    مگر او نديده باشد رخ پارسا فريبت

    6) غزل 32- طيبات- بدايع- ص51

    ب1- معلّمت همه شوخی و دلبـری آموخت
    جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت

    ب3- تو بت چرا به معلم روی كه بتگر چين
    به چيـن زلف تو آيد بـه بتگری آموخت

    7) غزل 41- خواتيم- ص 63

    ب1- ديــرآمـدی ای نـگـار سـرمـسـت
    زودت نـدهـيـم دامـن از دسـت

    ب5- چشمت به كرشمه خون من ريخت
    وز قتل خطا چه غم خورد مست

    8) غزل 53- طيبات- ص82

    ب1- ديـدار تـو حلّ مشكـلاتسـت
    صبـر از تو خلاف ممكناتست

    ب5- ترسم تو به سحر غمزه يكروز
    دعـوی بكنی كـه معجـزاتست

    ب6- زهـر از قبـول تـو نـوشـدارو
    فحش از دهن تو طيبات است

    تكرار جمع مؤنث عربی كه از ديرباز اين غزل سعدی را به عنوان شاهدی برای تكرار قافيه يا ايطا جلی می‌آورده‌اند.

    9) غزل 57- طيبات- ص88

    ب1- هر صبحدم نسيم گل از بوستان توست
    الحـان بلبل از نفس دوستان توست

    ب6- از رشـك آفتـاب مجـالـت بـر آسمان
    هرماه، ماه ديدم چون ابروان توست

    تكرار «ان» جمع يا شايگان كه آنرا در مبحث ايطا جلي آورده ام.

    (ادامه موارد ايطا جلی با فاصله كمتر از 7 بيت در پانوشت شماره 11)

    از مجموع 685 غزل 51 غزل داراي عيب قافيه از نوع ايطا جلی بوده كه 37 بار آن با فاصله كمتر از 7 بيت آمده و 14 بار آن با فاصله بيشتر از 7 بيت بوده است يعنی در نزديك به 7% از غزلهای ديوان سعدی ايطا جلی آمده است و همانطور كه در نمونه‌ها ديده شد، گاه در يك غزل چندبار اين عيب تكرار شده است. در ادامه تكرار كامل قافيه يا عيب شديدتر قافيه را در غزلهای شيخ شيراز پی می‌گيريم.

    3- تكرار كامل كلمه قافيه با فاصله بيشتر از هفت بيت

    1) غزل 1- طيبات- صفحه 1

    ب1- اول دفتر بـه نام ايـزد دانـا
    صانـع پروردگـار حـی تـوانا

    ب9- پرتو نور سرادقات جلالش
    از عظمت ماورای فكرت دانا

    2) غزل 19- بدايع- ص 31

    ب1- كمان سخت كه داد آن لطيف بازو را
    كـه تير غمزه تمـام است صيـد آهو را

    ب10- به رنج بردن بيهوده گنج نتـوان برد
    كه بخت راست، فضيلت نه زور بازو را

    شايد چون بازو در بيت 10 مضاف مضاف اليه است و در بيت اوّل موصوف و صفت جوازی بوده است برای تكرار آن.

    3) غزل 22- بدايع- ص 37

    ب1- من بدين خوبی و زيبايی نديدم روی را
    وين دلاويـزی و دلبنـدی نباشـد موی را

    ب9- سعديا گر بوسه بر دستش نمی‌ياری نهاد
    چاره آن دانم كه در پايش بمالی روی را

    4) غزل 28- غزليات قديم- ص 45

    ب1- سرمسـت درآمـد از خـرابات
    بـا عقـل خـراب در منـاجات

    ب9- صافی چو بشد به دور سعدی
    زين پس من و دردی خرابات

    5) غزل 40- طيبات- ص61

    ب1- چنان به موی تو آشفته‌ام به‌بوی تو مست
    كه نيستم خبر از هر چه در عالم هست

    ب8- نگاه من به تو و ديگران به خود مشغول
    معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست

    6) غزل 73- طيبات- ص113

    ب1- ديده از ديدار خوبان برگرفتن مشكل‌است
    هر كه ما را اين نصيحت می‌كند بی‌حاصلست

    ب11- سعی آسان‌است با هر كس‌گرفتن دوستی
    ليك چون‌پيوند شد خود باز كردن مشكل‌است

    7) غزل 83- بدايع- ص128

    ب1- مگر نسيم سحر بوی زلف يار من‌است
    كه راحت دل رنجور بی قرار من است

    ب10- و گر مراد تو اين است بی مرادی من
    تفاوتـی نكند چون مـراد يار من است

    8) غزل 85- بدايع- ص131

    ب1- با همه مهر و با منش كينست
    چه كنم؟ حظّ بخت من اينست

    ب10- سعديا، تن بـه نيستي در ده
    چاره بـا سخت بازوان اينست

    9) غزل 91- طيبات- ص 140

    ب1- سفر دراز نباشد به پـای طالب دوست
    كـه زنده ابدست آدمی كه كشته اوست

    ب10- هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
    به دوستی كه نگويد به جز حكايت دوست

    (ادامه مثال‌ها در پانوشت شماره 12)

    4- تكرار كامل كلمه قافيه با فاصله كمتر از هفت بيت

    1) غزل2- طيبات- ص3

    ب1- ای نـفــس خــرم بـاد صـبـا
    از بـر يـار آمـده‌ای مـرحـبا

    ب5- بار دگر گر به سر كوی دوست
    بگذری، ای پيـك نسيـم صبا

    2) غزل 6- طيبات- ص10

    ب1- پيش ما رسم شكستن نبـود عهـد وفا را
    الله الله، تـو فراموش مكن صحبت ما را

    ب4- گر سرم می‌رود از عهد تو سر باز نپيچم
    تا بگويند پس از من كه بسر برد وفا را

    3) غزل 8- طيبات- ص 14

    ب1- ز اندازه بيرون تشنه ام،ساقي،بيار آن آب را
    اول مرا سيراب كـن و آنگه بده اصحاب را

    ب5- مقدار يار همنفس چون من نداند هيچ كس
    ماهي كه بر خشك اوفتد قيمت بداند آب را

    شايد آب در بيت اوّل چون در معني شراب به كار رفته است مجوزی شده است برای تكرار آن.

    4) غزل 13- خواتيم- ص22

    ب1- وه كه گر من باز بينم روی يار خويش را
    تا قيامت شكر گويم كردگار خـويش را

    ب3- مـردم بيگانـه را خـاطـر نگهدارنـد خلق
    دوستـان مـا بيازردنـد يـار خـويـش را

    ب5- رأی، رأی توست‌ خواهی جنگ‌ و خواهی آشتی
    ما قلم در سر كشيديم اختيار خويش را

    ب11- گرمراد خويش‌ خواهی، ترک وصل‌ما بگوی
    ور مرا خواهی رهاكن اختيار خويش را

    تكرار دو قافيه متفاوت در يك غزل كه در نوع خود قابل توجه است.

    5) غزل 30- طيبات- ص49

    ب1- هر كه خصم اندرو كمند انداخت
    بـه مـراد خـويش ببايد ساخت

    ب7- آفـريـن بــر زبـان شـيـرينـت
    كاينهمه شـور در جهان انداخت

    6) غزل 33- طيبات- ص53

    ب1- كهن شود همه كس را به روزگار، ارادت
    مگر مرا كه همان عشق اول است و زيادت

    ب7- مـرا هـر آينـه روزي تمـام كشته ببيني؟
    گرفتـه دامن قاتل بـه هـر دو دسـت ارادت

    7) غزل39- طيبات- ص60

    ب1- بی تو نبايد كـه بـه خلوت نشست
    حيف بود در به چنين روی بـست

    ب6- صبر قفا خورد و به راهی گريخت
    عقل بلا ديـد و بـه كنجی نشست

    8) غزل 43- طيبات- ص64

    ب1- نشايد گفتن آن‌كس را دلی هست
    كه ننهد بر چنين صورت دل از دست

    ب6- اگر دوری رود بـی آشتـی نيست
    و گـر خونـی بيايـد، كشته ای هست

    9) غزل 49- طيبات- صص 76-75

    ب1- خرّم آن بقعه كه آرامگه يار آنجاست
    راحت جـان و شفـای دل بيمار آنجاست

    ب4- آخر ای بـاد صبا بويـی اگر می آری
    سوی شيراز گذر كن كه مرا يار آنجاست

    10) غزل 51- طيبات- ص78

    ب1- آن‌نه‌زلفست‌و بناگوش‌كه‌روزست‌و شبست
    و آن نه بالای صنوبر كه درخت رطبست

    ب6- هر كسی را به تـو اين ميل نباشد كـه مرا
    كافتابی تـو و كـوتاه نظـر مـرغ شبـست

    11) غزل 55- طيبات- ص84

    ب1- مجنون عشق را دگر امروز چه حالتست
    كاسلام دين ليلی و ديگر ضلالت است

    ب5- ای مدعی كـه می گـذری بـر كنـار آب
    ما را كـه غرقـه ايم ندانی چه حالتست

    12) غزل 58- بدايع- صص90-89

    ب1- اتفاقم به سر كوی كسي افتاده‌ست
    كه در آن كوی چو من كشته بسی افتاده‌ست

    ب6- سعديا حال پراكنده گويی آن داند
    كـه همـه عمـر بـه چوگـان كسی افتادست

    13) غزل 68- طيبات- ص105

    ب1- چشمت‌خوش‌است‌وبراثرخواب‌خوشتراست
    طـعـم دهـانـت از شكـر نـاب خوشتر است

    ب4- دوش آرزوی خواب خوشم بـود يک‌زمـان
    امشب نظر به روی تو از خواب خوشتر است

    14) غزل 70- بدايع- ص109

    ب1- ای كه از سرو روان قـدّ تـو چالاكتر است
    دل به روی تـو ز روی تو طربناكترست

    ب3- چست بودست‌مرا كسوت معنی همه وقت
    بـاز بـر قامـت زيبـای تو چالاكترست

    15) غزل 77- طيبات- ص120

    ب1- بر من كه صبوحی زده‌ام خرقه حرام است
    ای مجلسيـان راه خـرابـات كدام است

    ب5- با چون تو حريفی به چنين جاي در اين وقت
    گر باده خورم، خمر بهشتی نه حرام است

    16) غزل 90- خواتيم- ص139

    ب1- سرمست درآمد از درم دوست
    لبخند زنان چو غنچه در پوست

    ب4- پيش قـدمش بـه سـر دويـدم
    در پـای فتادمش كـه ای دوست

    17) غزل 97- غزليات قديم- ص149

    ب1- صبحی مبارك است نظر بر جمال دوست
    بر خوردن از درختِ اميدِ وصال دوست

    ب7- سعدي! حجاب نيست تـو‌ آئينه پـاك دار
    زنگار خورده چون بنمايد جمال دوست

    18) غزل 98- بدايع- ص150

    ب1- گفتم مگـر به خواب ببينـم خيال دوست
    اينك علی الصبّاح نظـر بر جمال دوست

    ب5- ای خواب، گرد ديده سعدی دگر مگرد
    يا ديده جای خواب بود يا خيال دوست

    19) غزل 105- بدايع- ص160

    ب1- آب حيات منت خاك سر كوی دوست
    گر دو جهان خرّمست ما و غم روی دوست

    ب5- گر متفرّق شود خاك من اندر جهان
    بـاد نيارد ربـود گرد مـن از كـوی دوست

    (ادامه مثال‌ها در پانوشت شماره 13)


    🌺نتيجه گيری🌺

    همانطور كه در نمونه ها ديده می شود در يكصد و هفتاد و هفت غزل سعدی تكرار كامل قافيه به چشم می‌خورد يعنی نزديك به 27% غزليات دارای عيب شديد قافيه هستند كه نكته‌ای قابل تأمل است از اين ميان تكرار قافيه در 67 غزل يعنی نزديك به 10% با فاصله بيشتر از 7 بيت آمده است و در بقيه با فاصله كمتر از 7 بيت. يعنی سعدی عدم تقيد به عيب تكرار قافيه را با نموداری معكوس آورده است. يعنی ايطا خفی يا عيب خفيف تكرار قافيه با بسامد كمتري در غزلهايش آمده است حال آنكه تكرار كامل كلمه قافيه با فاصله كمتر از 7 بيت به عنوان شديدترين عيب تكرار قافيه بيشترين بسامد را دارد. اگر ايطاء جلي با فاصله كمتر و بيشتر از 7 بيت را به تكرار كامل كلمه قافيه بيفزاييم سعدی در 239 غزل خويش به نحوی قافيه را تكرار نموده است كه نزديك به 35% كل غزليات می شود و اگر ايطاء خفی را نيز به اين مورد بيفزاييم شيخ شيراز در 50% از غزلهای خود اعتقاد قدما مبنی بر عدم جواز تكرار قافيه در غزل را بر نتافته و هر كجا كه قافيه را مناسب مضمون ذهن خويش يافته آن را تكرار كرده است حتی با كمترين فاصله ممكن بين ابيات. بنابراين مشخص مي گردد كه علاوه بر حافظ، سعدي نيز اين دستورالعمل قافيه سنجان را چندان جدی نگرفته است و سخن خويش را بالاتر از آن ديده كه در چنبره اين قواعد گرفتار آيد.

    بر حديث من و حسن تو نيفزايد كسي
    حد همين است سخندانی و زيبايی را



    پانوشت ها:

    1- موسيقی شعر- دكتر محمدرضا شفيعی كدكنی، انتشارات آگاه، چاپ پنجم، 1376، صفحه 55.

    2- حافظ نامه (دو جلد)، بهاءالدين خرمشاهی، انتشارات علمی و فرهنگی، صدا و سيما، 1368، چاپ سوم، جلد دوم، صفحه 838.

    3- حافظ نامه، صفحه 849.

    4- المعجم فی معاییر اشعار عجم، شمس قيس رازی، تصحيح علامه قزوينی، انتشارات دانشگاه تهران، 1338، صفحه 285.

    5- آشنايي با عروض و قافيه، دكتر شميسا، انتشارات فردوسی، 1369، چاپ پنجم، صفحه 107.

    6- وزن و قافيه شعر فارسی، دكتر تقی وحيديان كاميار، مركز نشر دانشگاهی، چاپ چهارم، 1374، صفحه 101.

    7- همان، صفحه 99 و فنون بلاغت و صنايع ادبی، جلال الدين همايی، نشر هما، چاپ ششم، 1368، صفحه 73.

    8- حافظ نامه، ج 2، صفحه 847..

    9- آشنايی با عروض و قافيه، صفحه 110 و فنون بلاغت و صنايع ادبی، جلال الدين همايی، صفحه 73.

    10- تمام مثالهای ذكر شده از ديوان غزليات سعدی به تصحيح دكتر خليل خطيب رهبر انتخاب گرديده است.

    + نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۴ ساعت 10:38 توسط یوسف علی یوسف نژاد

    خندانک برداشت از وبلاگ‌ سیاه مشق با ویرایش خندانک
    سودابه طهماسبی
    سودابه طهماسبی
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۳:۰۹
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۵:۲۸
    درود بر بانو الهه ی احساس خندانک
    بی نهایت سپاسگزارم استاد خندانک
    وجودتون برای سایت همیشه ارزشمنده خندانک
    در پناه حق باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۰۷:۴۷
    درود استاد

    خیلی به دلم نشست خندانک

    احسنت خندانک

    عاشقانه‌هایتان بر مدار مهر و محبّت ساری خندانک
    خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۴:۵۸
    درود استاد حکیمی گرامی خندانک
    ممنون از شاگردنوازیتون خندانک
    سایه تون مستدام خندانک
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۱:۰۰
    درود بزرگوار
    بسیار زیبا و جالب بود خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۱:۰۹
    درود استاد خندانک
    ممنون از شاگردنوازیتون خندانک
    زنده باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ۰۶:۵۸
    خندانک
    درودبرشما استادبزرگوارم خندانک
    بسیاربسیارزیبابود خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ۰۸:۵۷
    درود استاد عجم گرامی خندانک
    ممنون از شاگردنوازیتون و نظر دلگرم کننده تون خندانک
    سایه تون مستدام خندانک
    ارسال پاسخ
    سید احمدرضا فضیلت منش
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۰:۱۰
    با سلام زیبا بود ولی چون درخواست نقد داشتید عرض می کنم
    دو جا از یک قافیه استفاده شده که ببین بوده اند در حالی که ردیف هم ندارندیعنی نمی شود در یک شعر از یک کلمه دوبار به عنوان قافیه استفاده کرد.... و باتوجه به روان بودن شعر می شود نتیجه گرفت به راحتی با اصلاح آن این ایراد را مرتفع کرد مورد دیگر در مصراع آخر انتقام دیگران را تو گرفتی آفرین ..... ایراد خاصی ندارد اما کمی وزنش مشکل دارد بهتر بود انتقام دیگران از من گرفتی آفرین ... باشد یا مثلا بهتر بود وای بر وقتی که مردی سنگدل عاشق شود می نوشتید تا وزن و ساختار اصلاح شود :
    سید علی کهنگی (واسع)
    سید علی کهنگی (واسع)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۱:۲۱
    سلامدوست بزرگوار
    آوردن دو قافیه در غزل با کمی فاصله از همدیگر ایرادی ندارد،
    نمونه مشابه در اشعار شاعران قدیم و جدید زیاد هست
    با تشکر
    ارسال پاسخ
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۵:۱۵
    درود آقای واسع عزیز خندانک
    ممنون از حضورتون خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۵:۱۴
    درود آقای فضیلت منش گرامی خندانک
    ممنون از حضور و دقت نظرتون خندانک
    تکرار قافیه در غزل طبق اصول و قواعد شعر مذمومه ولی همونجور که دوست عزیزمون جناب واسع هم اشاره فرمودند در اشعار بزرگان شعر پارسی از جمله سعدی و حافظ ، سابقه داره و کم هم نیست، و اصولا شاعران معناگرا جایی که معنا ایجاب کنه ابایی از تکرار قافیه ندارند هرچند اصراری هم بر این تکرار ندارند.
    بقیه ی ایرادهایی که گرفتید در واقع حاکی از اختلاف سلیقه شما با شاعره.
    در مورد پیشنهاد شما: انتقام دیگران از من گرفتی...
    حذف (را) ی مفعولی در زبان پارسی امروز رایج نیست.
    در مورد "مردی سنگدل" به جای "مرد سنگدل":
    این دو بار معنایی یکسان ندارند و نمیشه فقط بخاطر اینکه از اختیار شاعری استفاده نکنیم معنا رو فدا کنیم.
    باز هم سپاس بخاطر حضور ارزشمندتون خندانک
    در پناه حق باشید خندانک
    ابراهیم حاج محمدی
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۳۱
    درود و سلام خندانک
    این مصرع :
    ((یادم آمد دختری با گریه می گفتاشقم))
    اگر به همین صورت که نوشته ام قرائت نشود اشکال وزنی دارد :


      ((یا/د/ما/مد/ دخ/ت/ری/ با /گر/ی/می/ گف/ت/عا/ش/قم))
    لیکن قرائتش به صورتی که نوشته ام به هیچ وجه جایز نیست . زیرا حرف عین الف و یا همزه که نیست که بشود با آن چنین کرد. و در آثار مفاخر ادب پارسی همچون سعدی و حافظ و مولانا و رودکی و فردوسی و خواجو و ..... حتی یک نمونه نمی توان یافت که با حرف عین چنین معامله ای کرده باشند . برخی به این بهانه که چون عروض شنیداری است و حرف عین و همزه در زبان فارسی از یک مخرج ادا می شوند ، با حرف عین همان معامله ای را می کنند که با همزه می شود چنان معامله ای کرد . اما این کار اشتباه محض است
    اگر شاعری اینچنین بسراید:
    بر سر نهاده کاجی اگر تاج از آب ها
    از ما گرفته اند بسی باج عذاب ها
    که به ناچار«باج عذاب ها»،بایستی «باجَ ذاب ها» که مساوی است با(( با جَ زابها)) تلفظ شود، شنونده چه برداشتی خواهد داشت؟؟؟ با وجود اینکه عروض شنیداری است و نه نوشتاری به خواننده می گوید باید سروده ی مرا از روی کاغذ بخوانی تا بفهمی ؟؟؟؟ خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۳:۲۷
    درود آقای حاج محمدی گرامی خندانک
    ممنون بخاطر حضورتون خندانک
    شاید رسم الخط فارسی نیازمند اصلاحاتی باشه.
    شعر مبتنی بر موسیقی، و موسیقی هنری شنیداریست.
    "ع" و "همزه" در زبان فارسی تلفظی یکسان دارند و شنونده تفاوتی شنیداری میان این دو حس نمیکنه بنابراین قاعده ادغام میتونه برای هر دو یکی باشه.
    کسی چه میدونه، شاید تا چند سال دیگه نوشتن کلمه "عاشق" بصورت "آشق" رسمیت پیدا کنه، همونطور که:
    "پائیز" شد " پاییز"،
    "طهران" شد "تهران"،
    "اطاق" شد " اتاق"
    و اصولاً تغییرات و گذار و گذرهای زبانی در زبانهای مختلف ممکنه اتفاق بیوفته، همانطور که در زبان عربی "پردیس" رو " فردوس" کردند...
    باز هم سپاس خندانک

    علیرضاوالیزاده
    علیرضاوالیزاده
    جمعه ۲۴ آبان ۱۳۹۸ ۱۷:۵۰
    به‏ ‏احتمال‏‏ ‏قوی ‏آینده‏ ‏گان‏ ‏~~
    /اتاق‏ \‏رو /پاتوق‏‏\ ‏بنامند‏ ‏
    با‏ ‏این‏ ‏شیوه‏ ‏ای‏ ‏که‏ ‏داریم‏ ‏پیش‏ ‏میریم‏ ‏،
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۰:۱۴
    با درود مجدد    خندانک خندانک خندانک
    عَوّلا دُوثطِ اَذیذ عانچه در باره ی حَمظه عِعمال می شود غائده  ی عِدغام نیست که به غول شما بتونه برای حَر دو (( حَم حَمذه  و حَم  عین ببخشید اَین )) عِعمال شود .
    بلکه غائده  ی وَثل است . ما دو نوع حَمذه داریم حَمزه  ی وَثْل و حَمضه  ی غَطْع . و غائده  ی وَسْل فَغَتْ برای حَمْذه  ی وَسْل عِعْمال  می شود نه برای حَمْذه  ی غَطْأْ. مسَلاً  هَغ نداریم در کلماتی مِصْلِ (( إبراهیم ببخشید عِبراحیم))  و أیادی ((باز هم ببخشید عَیادی ))و أَمَل ((اُزر می خواهم عَمَل)) حَمْذه  ی شان را حَمْضِه ی وَثل طَلَغّی کنیم.
    یَأْنی غائده ی وَثْل هَطّیٰ در با ه ی خود حَمْضه  نیز در حَمِح جا جایِض نیثط و فغَت در بَأْزی جاحا جایز عَثط .
    سانیاً: عِینکِح فرموده عِید :(( شاید رسم الخط فارسی نیازمند اصلاحاتی باشه)) هَرف إشطباحی  اثط دُرُثطش عِین عَصْط که :
    هَطْماً  و غَتئاً رَثْم الختِّ فارصی نیاضمند عِثلاهاطی  عَثْط مُنطَحٰا  فَرْغْ  عَثْطْ بین عِسْلاهاط  و عِفثاداط. و فرغَش را حَمْ در حَمین مَطْنی  کِح بِح طَوْثِیه  ی شما ثَأْی  کردم شنیداری بنویصَم مُلاهِزِه  می فرماعید.
    کاری ندارد دوصطِ أَضِیضْ  شما که عِثلاهگری بُضُرْگ  در أَرْثِه  ی عَدبیاط حَثْطید  عَذ عِین بِح بَأْد اَرّه را عَرّه و عَرعَر را ارار  و عَمَل را أَمَلْ بنویثید تا عِین عِثلاهاط  ضُودطَر عَنجام  شود. ولی طَوَجُّحْ داشطه باشید کِح وغطی نخواحیم هَرف هَغّی را گردن نحیم عِصثْلاهگریِ مان جز عِفثادگری نخواحَد بود خندانک خندانک خندانک خندانک
    حَر چیذی به غول شما ممکن عَصْط عِطّفاغ بیفطَد عَمّا حَر عِطّفاغی پثَندیده نیثط خندانک

    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۱:۰۲
    با درودی دوباره آقای حاج محمدی گرامی خندانک
    سپاس برای زحمتی که کشیدید خندانک
    شاد و سرافراز باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۵:۲۳
    من که متوجه نشدم اقای محمدی چی نوشتید. ولی لطفا برای درس دادن با لوله تفنگ بر روی تخته سیاه ذهن خواننده ها سر فصل ننویسید من احساسم این بود که برای تایپ این خطوط خیلی زحمت افتادید.
    با امید به اینکه این کمترین را ببخشید و جسارتم را ببخشید .
    ارسال پاسخ
    ابراهیم حاج محمدی
    ابراهیم حاج محمدی
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۹:۴۰
    درود دوست عزیز جناب شفیعی گرامی خندانک اونی که باید متوجه شود ، متوجه شده است انشا الله و شما نیز اگر از ابتدای نقد اینجانب و پاسخی که شاعر محترم داده اند تا انتها مطالعه بفرمائید متوجه می شوید خندانک
    محمد باقر انصاری دزفولی
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۰۸:۵۷
    باسلام وارادت
    درود درود
    ادیب دانا وتوانا
    خندانک خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۵:۱۶
    درود استاد انصاری گرامی خندانک
    ممنون از شاگردنوازیتون خندانک
    در پناه حق باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۰۹:۴۰
    چه عالی
    افرین
    افرین
    .............

    دیگری شالی برایم بافت با صدها امید
    دادم آن شال کذایی را به مردی خوشه چین
    ..............
    دادم ان ابریشمین شالش به مرد خوشه چین...
    .............
    زیبا بود و چقدر خوب سروده شده بود..اقا خوش به حال این مرد مغرور خندانک خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۵:۲۵
    درود استاد شفیعی گرامی خندانک
    ممنون از حضور دلگرم کننده تون خندانک
    سپاس بخاطر پیشنهاد تفکربرانگیزتون
    راستش اون شال کاموایی بود خندانک
    این شعر رو در فاصله سرد شدن یه چایی گفتم و تقریبا بدون دستکاریه، فقط بین استفاده از شهین و مهین تردید داشتم که آخرش نوشتم مهین خندانک
    خوش بحال مرد دانایی مثل شما خندانک
    شاد باشید استاد خندانک
    ارسال پاسخ
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۶:۵۷




    سلام بزرگوار........سپاس از اشتراک این اثر بسیار زیبا خندانک خندانک


    م فریاد(محمدرضا زارع)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۷:۵۱
    درود استاد انصاری مهربان خندانک
    ممنون از شاگردنوازیتون خندانک
    خوشحالم که اینجا هستید خندانک
    شاد و سرافراز باشید خندانک
    محمدحسین برزکار
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۰۵
    باسلام ودرود عالی بوداستاد
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۱:۰۷
    درود آقای برزکار گرامی خندانک
    ممنون از حضور گرمتون و لطفتون به این ناچیز خندانک
    شاد باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    عنایت الله  ایرانمنش ( م تکخال )
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۵۹
    سلام و درود دوست عزیز بزرگوارم
    بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
    پیروز و سرافراز باشید
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۱:۰۸
    درود آقای ایرانمنش گرامی خندانک
    ممنون از حضور پرمهرتون خندانک
    در پناه حق باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    سودابه طهماسبی
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۱:۴۶

    جناب زارع گرامی
    سلام بر شما ..........
    شعریست زیبا به تمام معنا و بدون نقص
    ارتباط عمودی و افقی شعر کاملا در انسجام
    تکرار قافیه نه تنها خطا بلکه اگر بجا بنشیند به زیبایی شعر می افزاید
    چهار عنصر اصلی شعر در تمامیت آن جلوه گر است
    احسنت و هزاران درود
    شاد زی ...... خندانک خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۵:۳۰
    درود بانو طهماسبی گرامی خندانک
    ممنون از حضور انرژی بخشتون
    و لطفتون به این ناجیز خندانک
    زنده باشید شاعر توانا خندانک
    ارسال پاسخ
    فروغ فرشیدفر
    دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ۲۲:۴۵
    خیلی زیبا بود...خیلی
    لذت بردم ازخواندن شعر زیبای شما
    سوژه وموضوع ، هم خیلی بدیع و جالب بود و هم خیلی خوب پرداخت شده بود.
    👏👏👏👌👌👌⚘⚘⚘⚘
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۵:۳۲
    درود بانو فرشیدفر گرامی خندانک
    ممنون از حضور پرمهرتون خندانک
    به این ناچیز لطف دارید خندانک
    شاد باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    کبری یوسفی
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۰۷
    سلام پسر عزیزم استاد گرانقدر
    درودهاااا برشما خندانک احسنت خانه ات آباد خندانک
    عالی می سرایید از خواندنش لذت بردم الهی همیشه درزندگیت زیبا بدرخشی آمین الهی نان پیاده باشه وشما سواره تا شرمنده خانواده نشی آمیندرپناه حق باشید باخانواده آمین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۵:۳۵
    سلام مادر خوبم خندانک
    لحظه هاتون بی غصه خندانک
    ممنون که هستید
    ممنون بخاطر حضور پرمهرتون
    و دعاهای خیرتون خندانک خندانک خندانک
    دریای دلتون آرام خندانک
    ارسال پاسخ
    هدیه جعفری تفرشی(هدیه)
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۱:۱۲
    بسیار زیبا و ولنشین.
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۵:۳۸
    سلام بر بانو هدیه گرامی خندانک
    خیلی خوشحالم که اینجا هستید خندانک
    دلمون برای اشعار کودکانه و آرامش بخشتون تنگ شده خندانک
    خوبید بانو؟
    ان شاالله همیشه شاد و سلامت باشید خندانک
    ممنون بخاطر حضور پرمهرتون خندانک
    در پناه حق باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    نیما ابراهیمی
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۷:۱۲
    درود بزرگوار
    شعر زیبایی سرودید
    خصوصا دو بیت اول که از خواندنش لذت بردم
    جاوید و سلامت باشید
    خندانک خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۰۶
    درود آقای نیک طبع گرامی خندانک
    سپاس از حضور پرمهرتون خندانک
    شاد باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    مسعود میناآباد ( مسعود م )
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۹:۴۳
    سلام

    درود بر شما دوست ندیده
    سروده تان را دوبار خواندم
    بسیار زیبا و بدون نقص دیدم چه از نظر شعریت و چه از مفهوم و انتقال
    حس به مخاطب
    اساتید نقد ...و نظر داده اند و حرفی باقی نمانده .
    امید که باشید همواره
    یا علی ....... خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۰۸
    سلام آقای میناآباد گرامی خندانک
    سپاس از حضور دلگرم‌کننده تون و لطفتون به این ناچیزخندانک
    سایه تون مستدام خندانک
    ارسال پاسخ
    صمد نجفی ( فتاحی )
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۰:۱۳
    🍏🍏🍏 سلام شاعر بزرگوار بسیار عالی و دلنشین و پر محتوا
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۰۹
    درود آقای نجفی گرامی خندانک
    سپاس از حضور پرمهرتون خندانک
    زنده باشید شاعر توانا خندانک
    ارسال پاسخ
    لیلا دهقانی
    سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۴:۱۴
    درودها... بسیار عالی👏👏
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۱۲
    درود بانو دهقانی گرامی خندانک
    سپاس از حضور پرمهرتون خندانک
    شاد باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    مهدی تنهائی
    چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۰۰
    درود استاد زارع عزیز زیبا بود خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ۲۲:۱۲
    درود استاد خندانک
    ممنون از شاگردنوازیتون خندانک
    زنده باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    شعله(مریم.هزارجریبی)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۱۲
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۲:۱۷
    درود شاعربانو خندانک
    ممنون از حضور پرمهرتون و لطفتون به این ناچیز خندانک

    عشق، درِ خانه ی دل باز کرد
    عشق، بسی حادثه ها ساز کرد

    دل ز سر عشق تپیدن گرفت
    میوه پس از عشق رسیدن گرفت

    عشق به هر خرمن من آتش است
    قوت بازو و دل آرش است...
    (مثنوی باد صبا_ سفر آب_ م. فریاد)
    شاد و سلامت باشیدخندانک
    باغ آرزوهاتون پرمیوهخندانک
    ارسال پاسخ
    علی رضا بابایی
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۵۴
    زیبا استاد خندانک
    قلمتان جاوید
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۲:۱۹
    درود آقای بابایی گرامی خندانک
    ممنون از حضور پرمهرتون و لطفتون به این ناچیز خندانک
    در پناه حق باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    معصومه فیروزی کریانی
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۲:۳۳
    سلام جناب زارع ببسیار زیبا قلمت پویا
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۴:۳۸
    سلام خانم فیروزی گرامی خندانک
    ممنون از حضور دلگرم کننده تون خندانک
    و دعای خیرتون خندانک
    در پناه حق باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۲۱
    درود شاعر ارجمند زیبا بود نگاه تازه ای به عشق خیلی شفاف خندانک خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۹:۰۲
    درود خانم رحیم زاده گرامی خندانک
    ممنون از حضورتون و لطفتون خندانک
    شاد باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    داریوش عرفانی(محزون)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۹:۵۹
    سلام و درووود بی پایان
    دست مریزاد استاد
    بسیار زیبا و دلنشین خندانک خندانک خندانک

    آتـشی از زیــر خاکستـر نمایان می شـــود
    عشق با افسونگری همزاد شیطان می شود
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۲۹
    سلام آقای عرفانی عزیز خندانک
    دلتنگتون بودیم خندانک
    ممنون از حضور انرژی بخشتون و لطفتون به این ناچیز خندانک
    سپاس بخاطر بیت زیباتون خندانک
    شاد باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    رودابه باوان
    جمعه ۲۴ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۳۶
    درود بر شما جناب زارع

    غزلی زیبا از شما خواندم

    بسیار دلنشین و رسا خندانک خندانک

    پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    جمعه ۲۴ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۴۷
    درود خانم باوان گرامی خندانک
    ممنون از حضورتون و لطفتون خندانک
    شاد باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    اعظم قارلقی
    شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ ۰۲:۵۸
    درود و صدها درود شاعر ارجمند جناب زارع
    انشاالله با همین قلم و این تفکر و اندیشه ی ناب، تا زمان باقیست به یاری خداوند همچنان در اوج بمانید و بدرخشید خندانک
    من به او با خنده گفتم: عشق؟ اینجا؟ در زمین؟
    خیلی زیبااااااا خندانک خندانک خندانک
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    م فریاد(محمدرضا زارع)
    يکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۹:۱۱
    درود خانم قارلقی گرامی خندانک
    ممنون از حضورتون و لطفتون خندانک
    این عبارت "تا زمان باقیست" آدمو یاد حضرت عزرائیل علیه السلام میندازه خندانک
    یه داستان طنز دارم اشاره به همین موضوع داره ، اگه عمری بود آپش میکنم توی قسمت وبلاگخندانک
    شاد باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0