سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        بازیگر

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ ۰۶:۳۰ شماره ثبت ۷۸۶۲۱
          بازدید : ۴۴۲   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        بازیگر 
         
        گفت : ازعمق وجودت تو بخند
        خندید
        پسندید
        گفت : ازعمق وجودت گریه کن
        خوب گریه کرد
        بیشتر پسندید
        گفت ازعمق وجودت گوش کن متنی که میخوانم ، تو اجرا کن
        خوب گوش دادش ، عالی اجرا کرد
        بیشترازقبلش پسندید
        گفت : قبولی ، کار وی را کاملاً او می پسندید
         
        پرسید : پیشه ات بازیگریست ؟
        گفت : اولین بارست ، بازی درونِ خون من جاریست
         
        چند ماه طی شد زهمکاری
        وقتی می دید کار او را ، پیش خود میگفت : عجب کاری ،
        واقعاً او یک هنر پیشه ست
        او به تنهایی خودش یک فیلم را بیش است
        هر روز بیشتر از دیروز، او را می پسندید 
        در عمق وجودش ، او هنر را جاری چون رودی عظیم می دید ،
        کارشان بالا گرفت و از پسندیدن گذشت ، طوری که او را میپرستید
         
        گفت : واله ام کردی ، می خواهم تو را ، زود ازدواج کردند
        برای این مهم ، صبرهم نکردند
         
        " حالا اولین ماهست "
        گفت : اخلاقت چقدر تندست
        خندید
        نپسندید
        گفت : خنده های خوشگلت کو ؟  
        بغض کرد او ،
        لوس بازی های او بس کودکانه بود ،
        او بدش آمد ، اصلاً نپسندید
         
        در فیلمنامه ، هرچه بودش ، بی کم وکاست ، بازی میکرد
        ولی در زندگیه واقعی برعکس بود ، لجبازی میکرد
         
        چمدانها کنار درب نشان رفتنش بود
        هماهنگی نکرد با همسرش ، این عادتش بود
        زمانی که خیال خام او داشت همسرش را راضی میکرد
        بازیگرِه ، فیلم جدایی را  برایش بازی میکرد
         
        گفت : دیوانه شدم ، مثل عروسکها چقدر مصنوعی هستی ؟
        در زندگیه واقعی گاه ، خواب وحشتناک و گاهی رؤیا هستی
         
        چرا اینجورئی تو ، قلب نداری ؟ واقعی نیستی ؟
        رؤیا پردازیَت را دوست ندارم خیلی بیرحمی ، رفیق نیستی
         
        چرا در وقت احساسِ حقیقی ، در زناشوئی ،
        بدونِ حس و احساسی ؟
        خانه جای بازی نیست عمرم ، عزیزجان من ، والا هنرمندم ،
        تو را در نقشهایت دیده ام ،
        پرحس و احساسی
        بازی میکنی با من ؟
        اونم با همسرت ، با من ؟
         
        گفت : مگر بازیه زیبایم دلیل انتخابت نیست
        نمیدانی شغل من بازیست ؟
        چرا خاموش گشتی ، بگو دیگه
        بگو با من ، کارگردانم ، بگو اینرا که : هست یا نیست ؟             
         
        بهمن بیدقی 98
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۳۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۴۷
        باعرض سلام و احترام
        ممنون از لطف بیکرانتان ، سپاس
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۹:۲۹
        درود بر شما خندانک
        عجب! خندانک
        عالی بود خندانک خندانک خندانک
        شاد باشید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۴۹
        با سلام و عرض ارادت
        ممنون از نگاه پر محبتتان ،
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۳۲
        بسیار عالی نوشتید
        احسنت
        درودبرشما بزرگوار
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۵۱
        با سلام و احترام
        ممنون از لطف بیحدتان ،
        خیلی لطف دارید
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۱۸
        سلام شاعربزرگوار
        درودتان زیبا وقشنگ بود
        احسنت مرحبا
        درپناه حق باشید باخانواده آمین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۵۴
        با سلام و عرض ادب
        ممنونم از نگاه ارزشمندتان
        سپاسگزارم ،
        سلامت باشید با خانواده محترم انشاءالله
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0