سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    حواست نیست

    شعری از

    حامد(شاعر بدخط)

    از دفتر عاشقانه،عامدانه،قاتلانه نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۸ ۱۳:۰۴ شماره ثبت ۷۸۴۵۶
      بازدید : ۷۰۵   |    نظرات : ۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

     
    حواست نیست
    این روزها چه ساده می میرم
    چه ساده جان میدهم
    برای تو
    برای معماری دل انگیز اندام تنت
    برای تک تک خطوط لبخندت
    برای چشمک ها و چشمخند های چشمانت
    حتی برای اسمت
    همان 5 حرف جادویی
    که به اتفاق هم
    نفسم را میگیرند
    نه
    تو اینها را نمیدانی
    نه باید هم بدانی
    آخر
    تو معشوق منی
    فقط دلبری کردن میدانی
    عشوه گری
    نازبازی
    طنازی بلدی
    این جان دادن ها
    اینگونه مردن ها
    برایت معنایی ندارد
    نه
    دلبر دلنواز من
    تو اصلا حواست نیست
    همه شهر فهمیدند
    همه میدانند
    که من
    برای عشق تو جان میدهم
    حتی زنک پیر همسایه بو برده است
    قصاب محل
    رفتگر پیر و بدعنق
    حالم را درک میکنند
    روحانی بزرگ شهر
    پسرک روزنامه فروش هم
    فهمیدند
    اما
    ای مردم شهر
    تمام درد من این است
    همه عشقم را فهمیدند
    غیر از آن ابلهی که باید بداند
    نه
    او نمیداند
    نه
    او اصلا حواسش نیست...
    ستایشگر معروف
    ۴
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    رسول رشیدی راد(مجتبی)
    شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۸:۴۲
    خندانک
    شعله(مریم.هزارجریبی)
    شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۱:۵۰
    درود شاعر گرامی
    جالب بود راستش اولش تو عمق یک حس عاشقانه فرورفته بودم اما تا به کلمه ی ابله رسیدم لبخند زدم
    جالب بود عشق و خواستن و درک نشدن واقعا لذت بردم
    پژمان بدری
    شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۲:۵۵
    سلام
    جراتت برای درخواست نقد ستودنی ست

    اگر مماشات را کنار بگذاریم این کار دلنوشته هم نیست

    بسیار از تتابع اضافات بی دلیل استفاده شده
    برای مثال اندام تنت(اندام و تن دارای یک معنی هستند)

    حتی صرف و نحو واژگانت هم ایراد دارد

    حشوهای ممتد که بازهم زگیل وار چهره ی کلمات را خراب کرده اند(ناز بازی،عشوه گره ی...از این دست کلمات هم معنی)

    از ساده ترین آرایه های ادبی هم عقیم است این کار...

    تمام کارت را میشود اینگونه خلاصه کرد

    دفتر شعرهایم را باد برد
    تمام شهر عاشقت شدند...

    اطناب یکی از آرایه های خوب ادبی ست که باید آنقدر قدرت خلق تصویر و توصیف داشته باشید که وقتی شعر را بلند میکنید مخاطب را همراه کند... خندانک خندانک خندانک

    یاعلی
    علیرضاوالیزاده
    شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۳:۴۵
    بله‏ ‏اقا‏ ‏پژمان‏ ‏درست‏ ‏میفرماید‏ ‏،‏‏ ‏یاد‏ ‏گرفتیم‏ ‏،‏ ‏ولی‏ ‏به‏ ‏این‏ ‏موارد‏ ‏گیر‏ ‏ندید‏ ‏بهتره‏ ‏،‏ ‏ایشون‏ ‏فقط‏ ‏تخلیه‏ ‏شده‏ ‏با‏ ‏نوشته‏ ‏شون‏ ‏،‏ ‏و‏ ‏تا‏ ‏تخلیه‏ ‏نکنن‏ ‏متوجه‏ ‏نمیشن‏ ‏کجای‏ ‏بیان‏ ‏شون‏ ‏ایراد‏ ‏داره‏ ‏،‏ ‏و‏ ‏میل‏ ‏به‏ ‏دریافت‏ ‏جایگزین‏ ‏ندارن‏ ‏،‏ ‏از‏ ‏نقدتون‏ ‏اموختیم

    یاعلی
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0