سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    آزادی حضور

    شعری از

    گیتی رسائی(رسا)

    از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۸ ۰۲:۴۱ شماره ثبت ۷۶۷۱۸
      بازدید : ۴۲۰   |    نظرات : ۱۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر گیتی رسائی(رسا)

    درزمان آمدن در این جهان
     
    کاشکی این بود رسم آسمان
     
    هرکس از یارب تقاضا مینمود
     
    میگرفت از حق همان را بهر بود
     
    اختیار بودنش با خویش بود
     
    عاری از هر جبر و زور و نیش بود
     
    این چنین دنیا چه زیبا مینمود
     
    چون طلبکاری درین سودا نبود
     
    هرکسی از آتش خود گرم بود
     
    بد اگر میکرد از خود شرم بود
     
    دست را برزانوی خود میگذاشت
     
    چشم بر فردا و فرداها نداشت
     
    چاره بردرمان درد خویش داشت
     
    با صلاح خویش مرهم میگذاشت
     
    نی بلا را پای یارب مینوشت
     
    هرچه برمیداشت آن بوده که کشت
     
    حق خود را میگرفت از ظالمان
     
    بود در این ورطه چون شیر ژیان
     
    گر"رسا" اینگونه میشد آنزمان
     
    چون بهشت میشد گردون بیگمان
     
    #گیتی_رسائی
    ۳
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۲۲:۱۶
    درود بانو
    فلسفی بسیار زیبا و جالب بود خندانک خندانک
    علی مزینانی عسکری
    دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۰۷:۴۱
    سلام و عرض ادب
    آخ اگر این جوری می شد چه خوب بود
    دستمریزاد استاد بانو
    خندانک خندانک خندانک
    ابراهیم حاج محمدی
    دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۰۹:۲۳
    سلام و درود خندانک
    چون بهشتی بود گردون بی گمان خندانک
    فائزه ناظر
    دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۲:۴۹
    درود بر شما نازنین خندانک
    امیر مسعود شفیق
    دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۴:۳۳
    .
    اختیار بودنش
    با خویش بود
    عاری از هر جبر و زور و نیش بود

    درود بانو رسایی گرامی . خندانک خندانک خندانک
    محمدصدوقی
    دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۷:۳۰
    درودهااا بانو خندانک خندانک
    محمد باقر انصاری دزفولی
    دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۷:۴۶
    سلام شاعر واستادگرامی
    قلم زیبایتان را اجر فراوان باد
    مانند همیشه عالی سرودی بود
    لذت بردم
    درودبر شما
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    مسعود میناآباد ( مسعود م )
    دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۱۹:۲۴
    سلام :

    دوباره
    عطر حضورت گرفته صحرا را
    به جشن این همه لاله ،تویی که مهمانی
    بیا و
    بر سر چشم ترم قدم بگذار
    بیا و رد شو از این کوچه های بارانی__ ) ؟؟ )
    _____________________________ . خندانک
    همایون طهماسبی (شوکران)
    دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ ۲۲:۱۷
    درودتان بانو رسا فرزانه و گرانقدر
    بسیار زیبااااا و دلنشین خندانک
    قلمتان جاری خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    منوچهر مجاهدنیا
    چهارشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ ۱۷:۳۵
    مثنوی کوتاه زیبایی است خندانک
    علیرضاوالیزاده
    چهارشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ ۲۳:۵۹
    سلام‏ ‏خانم‏ ‏رسائ‏ی‏‏ ‏‏قشنگ‏ ‏بود‏ ‏سروده‏ ‏تون‏ ‏،
    ولی‏ ‏وقتی‏ ‏میگید‏ کاش‏ ‏‏ ‏یک‏ ‏دنیای‏ ‏آروم‏ ‏و‏ ‏پاک‏ی‏ ‏‏می‏بود‏‏‏ ‏ ‏و‏‏ ‏حق‏ ‏‏ ‏به‏ ‏حقدار‏ میرسید‏ ‏‏ ‏دیگه‏ ‏نباید‏ ‏‏ ‏‏ظلم‏ی‏ ‏باشه‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏ستم‏ ‏حرفی‏ ‏بزنید‏ ‏،
    فکر‏ ‏کنم‏ ااصلا‏ ‏ظلم‏ و‏ ‏ستم‏ ‏‏دنبالمونه‏ ‏و هر‏ ‏جا‏ ‏بریم‏ ‏با‏ ‏خودمون‏ میبریم‏ ‏و ‏‏ ‏میکاریم‏ش‏ ‏‏ ‏ ‏‏،‏حح...
    ‏اینو‏ ‏شوخی‏ ‏کردم‏ ‏...

    به‏ ‏هر‏ ‏حال‏ ‏لذت‏ ‏بردم‏ ‏و‏ ‏اگه‏ ‏میخوایی‏ ‏رنگ‏ ‏و‏ ‏بوی‏ ‏بهشت‏ ‏بگیره‏ ‏شعرتون‏ ‏اینو‏ ‏حذف‏ ‏کن‏.

    یاعلی‏

    حق‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏میگرفت‏ ‏از‏ ‏ظالمان‏ ‏بود‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏ورطه‏ ‏چون‏ ‏شعر‏ ‏ژیان‏ ‏
    مسيحا الهیاری
    پنجشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۸ ۰۰:۱۷
    سلام جناب ولیزاده شعر زیبای بانو رسایی را لت و پار کردی با نقد کاملا بیهوده که انگار شعر را اصلا نخواندین بانو رسایی با شعری ناب از تخیل شاعرانه یک مدینه فاضله حرف میزنه یک درد دل رویایی درونی با خدا و آرزوی داشتن دنیایی ناب ولی شما دارین تخم ظلم و نمیدونم از ستم حرفی نزنید و واقعا نقدی ندارین لازم نیست چیزی بنویسیند .با عرض پوزش از استاد رسایی و ممنون از شعر زیبایشان
    علیرضاوالیزاده
    علیرضاوالیزاده
    پنجشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۸ ۰۰:۲۹
    من‏ ‏که‏ ‏اینجور‏ ‏احساس‏ ‏کردم‏ ‏و‏ ‏روی‏ ‏حرف‏ ‏هم‏ ‏هستم‏ ‏،
    خب‏ ‏ایشون‏ ‏‏ ‏میگن‏ ‏ای‏ ‏کاش‏ ‏
    در‏ ‏زمان‏ ‏امدن‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏جهان‏ ‏هرکسی‏ ‏سهم‏ ‏خودس‏ ‏رو‏ ‏داشت‏ ‏و‏ ‏حق‏ ‏به‏ ‏حق‏ ‏دار‏ ‏میرسید‏ ‏‏ ‏و‏ ‏همه‏ ‏چیز‏ ‏سر‏ ‏جاش‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏هر‏ ‏کی‏ ‏با‏ ‏اتیش‏ ‏خودش‏ ‏گرم‏ ‏میشد‏ ‏،
    خب‏ ‏در‏ ‏چنین‏ ‏دنیایی‏ ‏ظالم‏ ‏پیدا‏ ‏نمیشه‏ ‏که‏ ‏که‏ ‏حق‏ ‏تو‏ ‏ازش‏ ‏بگیری

    فم‏ ‏کنم‏ ‏شما‏ ‏دقیق‏ ‏شعرو‏ ‏نخوندید‏ ‏،‏ ‏نمیدونم‏ ‏رو‏ ‏چه‏ ‏حسابی‏ ‏نخونده‏ ‏و‏ ‏ندونسته‏ ‏من‏ ‏رو‏ ‏به‏ ‏انتقاد‏ ‏گرفتی‏ ‏
    ارسال پاسخ
    علیرضاوالیزاده
    پنجشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۸ ۰۰:۳۴
    خواهشا‏ ‏بزارید‏ ‏خود‏ ‏شاعر‏ ‏طرف‏ ‏بشه‏ ‏باهامون‏ ‏اگه‏ ‏اشتباهی‏ ‏هم‏ ‏شده‏ ‏،‏ ‏و‏ فکر‏ ‏نکنم‏ ‏‏نیازی‏ به ‏دفاعیات‏ ‏شما‏ ‏‏ ‏باشه‏ ‏با ‏وجود‏ ‏خودشون.
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0