شاید مردم نمیدونم ..

درود بر شما خواهرم
این ترانه با یه سری تصاویری که داشت مجبورم کرد چند بار بخونم این نشون میده در استفاده از کلمات حرفه ای هستید
مثلا یه خواب قبل عصرونه واقعا تصویر جالب و یه دنیا حرف توش هست و یا پوشیدن درد و یا حتی تو چشم های بی خونه بودن و.... حتی تکرار این که شاید مردم نمیدونم اینا همش کار رو حرفه ای و خوندنی میکنه ولی
یه پیشنهاد اونم چون درخواست نقد داشتی
ببین یا باید با قافیه بری جلو و یا سپید بنویس شما صد در صد سپید خوب میتونی بنویسی ولی تو ترانه و یا غزل و یا قصید یا... حتما باید قافیه رو حفظ کنیو درست بری جلو ولی نباید خودت رو درگیر قافیه کنی و هر کلمه ای که هم قافیه بود رو به شعرت اضافه کنی تو قافیه هات هم سعی کن بهترینشو انتخاب کنی و درست انتخاب کنی و اینم بدون نباید اول آخر شعرت که هم قافیه است رو پیدا کنی بعد اولشوو یعنی چپ نویسی خوب نیست مراقب باش دچارش نشی کلا قافیه یهخورده دست آدم رو میبنده و کار رو سخت میکنه و اجازه نمیده احساس کامل بیان شه اینه که میگم شما حتما شعر نیمایی و سپید رو هم تست کنید
مشکل وزن ندیدم به اون صورت
ولی زبان ترانت هم یه خورده دچار دوگانگی شده حتما ویرایشش کن
پس توی ویرایشت حتما روی قافیه ها و زبان ترانت کار کن البته روی محتوای کلی و زنجیر وار بودن مفهموی ترانت هم کار کن
شک ندارم این مشکلات رو برطرف کنی عالی میشه
بازم میگم شما عالی هستید و با تلاش و البته مطلعه بیشتر عالی تر هم میشوید و شک ندارم آینده ی روشنی دارید

ببخش پر چونگیم رو قصد نظر دادن و نقد نبود فقط یه پیشنهاد بود

گاهی روبروی پنجره ، با یک فنجان قهوه بنشینم و بسرایم برای او که نمیدانم کیست..... این هم خیلی جالب بود

اگر دوست داشتید برای ویرایشش هر کمکی بتونم میکنم