بگذار که شَرِ زندگی را بِکَنم
آزاد شوم ز قید و بند بدنم
دنیا شده بازیچه یک عده مریض
تنگ آمده از برایشان ارضِ عریض
آخر تو بگو گناه من چیست خدا
از بخت بدم قسمت من شد اینجا
هر سو که شدم رَهم ندادند آری
گفتند تو از نسل همان بیماری
بیچاره کسی که تازه آمد به زمین
ارزانی او بمب اتم, موشک و مین
یارب تو کجایی؟ کجایی؟ کجا؟
برخیز و ببین چه آمده بر سر ما
آخر تو خدایی خدایی خدا
از بنده خود نمی کنی یاد چرا؟
یک عده چنان به حال خود مشغولند
یک عده دگر به خاک و خون می لولند
ابلیس در این بادیه کم می آرد
از ظلم بشر دو چشم او می بارد
اینجا همه مبتلای دنیا شده اند
بی رحم تر از *خولی رُسوا شده اند
یارب تو اگر دیر بیایی شاید
از کفر بشر بوی خدایی آید
* خولی بن یزید اصبحی، از لشکریان عمر بن سعد در واقعه کربلا است که روز عاشورا در شهادت امام حسین(ع) نقش داشت. در برخی منابع، بریدن سر امام حسین(ع) به وی نسبت داده شده است. وی در ۶۶ ق در قیام مختار کشته شد.
مناجاتی رندانه و زیبا بود
مبین مشکلات جامعه