سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        دختر فراری

        شعری از

        محمد ادب

        از دفتر شربت ستاره نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۷ ۱۱:۲۷ شماره ثبت ۶۹۴۰۲
          بازدید : ۵۰۱   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد ادب

        به خورشید گفتم:
        «این همه ناز و جلوه گری ات بیفایده است
        هیچکس چهره ات را مستقیم نمی نگرد!»
        گفت: 
        «اگر دیدگانِ تنگ مردمان را 
        نه یارای گنجایش جمال من است،
        و گر سنگینیِ حُسنم 
        بر پلکهای شرمشان نشسته است،
        اما بنگر که چون از پس عینکهای تیره
        با هاله ای از زیبایی ام 
        دزدانه عشقبازی کنند!
        من سالهاست در این کارم
        اینان را و آنچه درونشان است خوب میشناسم»
        گفتم:
        «من میدانم که تو از شهر ستارگان
        تا نزدیکِ زمین گریخته ای!
        حیا از خواهرانت آموز
        با آنکه از تو بزرگتر و زیباتر بودند
        در دوردست نشستند!
        هرچند منظور تو را
        از آنچه گویی در دل مردمان است نمیدانم
        اما من یکی هرگز فریب یک دختر فراری را نخواهم خورد»
        گفت: 
        «اگر آخرین سخنت این است
        برای همیشه خواهم رفت...»
        عشوه ای کرد و غروب کرد.
          
        در تمام شب حتی یک لحظه، خیالش از مقابل چشمانم کنار نرفت
        - نکند که چشمم به چشمان طلاییِ خواهرانش افتد! -
        به یاد می آوردم عرقهای شرم را
        که در حرارتِ زیبایی اش باختم
        شاخ و برگهای درخت خیالم بی آفتاب، راه گم میکنند
        چه صبحها که با نوازش سرانگشتان لطیفش بیدار شدم!
        قابهای پنجره ام بی حضور او نقاشیِ ناشیانه ای است
        آب شیرینِ دریای چشمانم اگر خورشید، نمکِ نور نپاشدش، تلخ است!
        هر گاه، آرایشِ خود را آینه طلب میکرد، 
        جویبارها میساختم و به آینه داریِ خورشید میگرفتم!
        غنچه های شعر، بی قلقلک آفتاب نخواهند خندید!
        و آن نگاه کمرنگ آخرینش به هنگام غروب به هنگام وداع،
        که او را معصوم و مظلوم تر از همیشه مینمود! 
          
        سحرگاهان 
        پیش از سپیده دم
        تا محلّه ی خورشید
        تا انتهای کوه دویدم
        قلبم مضطرب قدم میزد، من نیز همچنین!
        در حالیکه زیر لب جملات عاشقانه ای مرور میکردم،
        شاخه گلی در دست،
        بی صبرانه منتظر آمدن کسی بودم!
         
         
        ____________________________________________
        اشارات:
        «... در دوردست نشستند» وامی از استاد موسوی گرمارودی
        «نمک نور» اضافه ای از نادر نادرپور
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷ ۰۵:۴۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷ ۲۱:۳۸
        درود گرامي
        دلنوشته بسيار زيبا و دلنشين بود خندانک خندانک خندانک
        شهرام مودب
        دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷ ۰۹:۲۳
        سلام و عرض ارادت جناب ادب ادیب،
        با اینکه طولانی بود واقعا من رو مجبور کرد تا انتها بخونمش. چقد تصویر و احساساتش دلچسب بود. هم لایه اولین داشت که خورشید بود، هم لایه بعدی که مضمون واقعی خورشید بود. نقدی جز دست مریزاد نیست.
        پاینده باشید و جاوید خندانک
        علی مزینانی عسکری
        دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷ ۰۶:۳۸
        درود
        عاشقانه ی دلنشینی را سروده اید احسنت
        خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷ ۰۷:۴۳
        سلام
        زیبا بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا کوزه گر کالجی
        دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷ ۱۴:۱۹
        سلام
        زیبا و شاعرانه بود.
        همایون طهماسبی (شوکران)
        دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷ ۱۵:۲۰
        درود تان جناب ادب
        بسیار زیباااااااااا
        خندانک خندانک خندانک
        محمد منصوری
        دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷ ۲۰:۲۵
        درود برشما لذت بردم
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷ ۲۰:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        فتانه خزاعی ( دلدیدار )
        سه شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۷ ۲۲:۵۰
        احسنت دلنشین و کشاننده تا محله ی خورشید خندانک خندانک خندانک دستمریزاد خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۷ ۰۲:۲۹
        درود و سلام
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0