می فروش عشق

سلام استاد حکیم عزیز ممنونم

سلام استاد استکی عزیز ممنونم

سلام مزینانی عزیز ممنونم

سلام یوسفی گرامی متشکرم

سلام بانو خزاعی گرامی ممنونم

سلام طهماسبی عزیز ممنونم

سلام و عرض ادب و احترام استاد عباسی مقدم عزیز
چون همیشه بسیار زیبا سروده اید
دستمریزاد استاد
در پناه خدا موفق و پیروز باشید

سلام استاد رفیعی عزیز ممنونم

سلام خدادادی عزیز متشکرم

سلام بهار لویی گرامی ممنونم

سلام بر رحیم زاده گرامی ممنونم

سلام استاد صادقی عزیز ممنوم که با دقت خوانده اید طبق فرمایش شما بررسی کردم ایراد وزن مشاهده نشد اگر ممکن است جایی که ایراد وزنی داردممنون میشوم اگر بفرمایید کجاست تا از محضرتان ماهم فیض ببریم بزرگوار

بزرگوارید و عزیز

برای مثال در دو بیت اول دست بردم فقط برای هماهنگ شدن هجاها.معنای بیت جدید مدنظرم نبود

صبح است ولبخند وگل نوش نوش عشق
باران ونجوای بلند سروش عشق
دیریست با دوست به یک خمره خانه ام
درپشت در مانده به جا می فروش عشق

می شود:
صبح است وخنده ی گل و هرلحظه نوش عشق
باران دلفریب و سفیر سروش عشق
دیریست با دو دست به یک خمره خانه ام
درپشت در نمانده به جا می فروش عشق

یا مثلا:
شب رفت ومن ماندم وخوابم نمی برد
باید کمی قصه بخوانم به گوش عشق
بشود:
شب رفت و مانده ام من وخوابم نمی برد
باید کمی که قصه بخوانم به گوش عشق