« حكمت توحيد »
هاتف غيب بگفت: هركه نظر بر خدا بـبرد
مذهب از هر طرفي ، ره بـرِ يكتا بِـبَرد
كار دانايي و دانش، نه به نطق است و بيان
مرد دانـا ، ثمـر از منشأ معنا بِـبرد
حافظ از نقشه ي حكمت ،به ره علم ستود
تا توانست به ره علم مهيا بـبرد
هركه بر دانش خود، تكيه نزد تا دَم مرگ
گوي سبقت بتوانست ، چه رعنا بـبرد
اثر علم قديم است ، در اين دار فنا2
هركس اين علم بجويد ، ره عقبا بـبرد
باغبان بي خبر از ، ضرر باد خزان
اين چه بادي است،كه باغ گل رعنا بـبرد
باغبانِ اين گلشن و اين باغ تو كيست
باغ گل با تو و با صورت زيبا بـبرد
باده3 نوشان قديمنـد ،بر اين صدر جهان
هر كسي در طلبس ، باده ي آنها بـبرد
هركه داراي مكان است،در آن باغ بهشت
مي تواند به رهش، پي زِ همين جا بـبرد
آب سرچشمه ي صافي ، تو زِ كوثر طلبي
صافي و راستي است ،آبي از آنجا بـبرد
پاي در دايره ي عشق مبنديد ،كه عشق
هركه را تاب و توان نيست،از اينجا بـبرد
حسن از حكمت توحيد،گُل از باغ تو چيد
تا توانست گُلي را ، به تمنّـا بـبرد
٭٭٭
1- زيبا – محبوب 2- دنيا 3- شراب - مي
شورانگیز و زیبا بود