سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        اِما

        شعری از

        صدرالدین انصاری زاده

        از دفتر صدرالدین انصاری زاده نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۳۸ شماره ثبت ۶۶۷۰۹
          بازدید : ۶۲۴   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب صدرالدین انصاری زاده

        پرتقال از مرکبات است
        و آغوش تو
        از مفردات زبان پولینزیایی
        یک آبشار، تن
        در هفت لیوان به من بده
        بچینمت
        به ترتیب نت ها تا پایان این خیابان
        تویی که تنت
        بر ویترین موج
        دودویی جادویی می زند
        تویی که صخره می شکنی بر آرواره های سه نقطه
        این یک
        این دو
        و کو .. سه .. !!
        آه
        باغ را زیر و رو نکن
        زیروتن
        در انتشار آفتاب پازل تنش را نمی چیند
        اینجای سقف کلیسا
        که چرا سپید مانده
        شما مسئول اید آقای میکل آنژ
        حتی اگر برف بال فرشته باشد . .
        لطفا در یک چرخش کشاله
        کمی کبریت و بنزین به من بدهید
        نهانِ گفتارم
        بر پرزهای زبان می سوزد
        از ما چه می ماند
        جز رد پایی بر بوته ی علف در اعصار نم زده
        و اثر انگشتی
        بر فایل های امروز
        به شدت پولک های ماهی
        انگار قوی ترین شوت زن چپ پای جهان
        به اندازه ی کافی عقب نرفته
        تا ماه را
        دورتر از این شوت کند
        و ما زیر لب
        مثل گرگ ها سوت می زنیم
        با پنجه هایی
        که ستاره های مخفی آسمان خصوصی ست
        پشت نخ های فراموشی
        بر فلص انگشت . .
        دقت کنید ببنید چیزی را اشتباه ننوشته ام
        هدف چشم چرانی نیست
        هدف
        نوشتن چیزی است
        بر برگ امواج شما
        از دور
        مثلا این آواکادو همان آوای جیغ من است
        که شما
        در سبز فسفری تن
        کادو کرده اید
        شاعران همیشه
        به ترتیب دندان های گرگ در سنای روم می نشینند
        و تو زیبایی
        من سوگند خورده ام
        با هر اشاره
        گلی سرخ از برف برویانم
        اما تو در ساعت شنی اندامت
        جز گرد طلا و یاقوت و نقره
        چه ریخته ای
        دریا همیشه راس ساعت شنی به ساحل می رسد
        اما قایق
        اما کوسه
        اما نهنگ
        اما موج
        طوری در زبان فارسی نت های تنت را ادامه داده ام که انگار اسمت در زبان دیگر «اِما» باشد
        و اگر چشم های تو
        در شمالِ خاطرات
        سرود وایکینگ ها را از یاد برده باشد چه
        Y کینگ ها به سبک گوتیک
        بر یقه ی تو طلوع می کند
        تو بیدار شده ای
        و از پنجره . .
        همین جا جهان را قاب می کنم
        به خداوند هدیه می دهم
        می روم
        اما به یاد داشته باش
        در قرن های بعد
        روزی در زرهی از آب و گیسوان بلند نقره ای
        رستاخیز خواهم کرد
        خواهم بوسید
        مثل گله ای اسب نارنجی
        که ناگهان
        از لبه ی دره ای فرو بریزند
        در چرخدنده های ابر و دود و مدارها
        اریب
              اریب
                    اریب
        سِنِکا با آن لباس مشهورش
        کنار پنجره ام ایستاده بود
        و خود را پرده ای مجلل معرفی می کرد
        دورخیزی در تاریخ کرد و گفت:
        آتِنیان!
        اکنون می خواهم برای شما خطابه ای بکنم
        به عظمت پیشانی گاوهای بالدار پرسپولیس
        شما در پایان اما
        از من کبریت و بنزین خواهید خواست
        و مانند گل های سوزان
        بارها و
        بارها
        به خاطره ای ایرانیان تقدیم خواهید کرد
        نفرین به این قوم
        که هالیوودی از سنگ بنا کرده اند
        و ما
        پیک
               پیک
                    پیک
        انگور
              انگور
                    انگور
        قطره
              قطره
                     قطره
        دور زوزه های درخشان خود نشسته بودیم و
        گرم می شدیم
        جز انحنای زمان در امتداد ستون های قصر تو
        انگشت های من
        چقدر دروغ برای کلیک کردن دارند
        مثل خوشه ای ذرت
        که تمام دندان هایش از ترس به هم کلید شده باشد
        خود را پشت تمدن آستِک پنهان می کنم
        و می گریم
        دلداری ام بده
        پینک پونگ، کینگ کونگ و هنگ کنگ
        فقط به موسیقی واژه فکر کن
        نه میکل آنژ
        نه
        از آواکادو دیگر چیزی جز آ .. وا ... باقی نمانده است
        و از برج ها
        جز رقص بیابان
        ای قطره
        قطره
        قطره
        قطره های گم شده در فصل های ماهی
        باغی از سنگ، گل، فرشته و حیوان
        که تو باغ بانش بودی
        اکنون
        بیا
           بیا
              بیا
        بیا و ببین من چگونه «بیا»بانم
        با آواز توتوها
        از یگانگی
                   و «وان» برمی گردد
        خیسِ خیس بر مبل نارنجی بنشیند
        و آدامس بترکاند
        با خودت می گویی
        این جا میوه هایی ست که پاک کرده اند
        با پرزهای زمان
        و کبریت های صورتی . .
        یک فندک الکتریکی به من بدهید
        ادامه ی تنش را روشن کنم
        ربات زیبای سبز فسفری
        با مدارهای پوستش
        و تعداد رگه های گل رز
        آه
        همیشه می شود شمرد
        اما ناخن
        و چشمه ای به شفافیت کیهان کم می آوری
        تو در همین دست ها به بلوغ رسیده ای
        مگر می شود
        اهالی پولینزی
                    صدف هایشان را
                    در یقه
                            گم نکرده باشند
         
         
         
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۷ ۱۹:۱۴
        درود گرامی
        زیبا و طولانی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        صدرالدین انصاری زاده
        صدرالدین انصاری زاده
        چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۴۷
        درود. همچنان سپاس از حوصله و نظر لطف شما خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۵۵
        خندانک
        درود
        کمی طولانی اما زیبابود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        صدرالدین انصاری زاده
        صدرالدین انصاری زاده
        چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۵۱
        سپاسگزارم. لحظاتتان سرشار از اما و زیبایی. خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا سلطان
        دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ ۱۶:۴۷
        سلام و درود
        نوشته خوبی بود سپاس از شما فقط چند تا نکته ریز رو به عرضتون میرسونم

        کلمه دو دویی یه جورایی نمیشینه تو شعر از نظر من کلمه سطح بالا و مناسبی برای نوشته شما نیست میشه با یه کلمه بهتر مثل سو سو جایگزین بشه

        اینجای سقف کلیسا
        که چرا سپید مانده
        شما مسئول اید آقای میکل آنژ
        این چند خط به نظرم نه ارتباط معنایی نداره با بقیه متن و کارکردی نداره هرچند صرفا تصویر زیبایی ساخته شده باشه
        اینجای سقف کلیسا:کجای سقف کلیسا؟ وقتی شما کلمه اینجا رو میارین یعنی مهم هست که کجا منظورتون هست واشاره ای نشده بهش و اصلا چرا باید استاد مسئول باشه دربارش؟!
        کلمه که چرا هم اضافه ایست و برداشتنش به رون تر شدن جملات کمک میکنه
        قوی ترین چپ پای شوت زن جهان بیرون میزنه از نوشته و مناسب نیست از نظر من اوردنش برای حفظ سطح بالای کارتون
        حتی اگر با ماه و شوت کردنش تصویر قشنگی بسازه

        طوری در زبان فارسی نت های تنت را ادامه داده ام که انگار اسمت در زبان دیگر «اِما» باشد: متوجه نشدم ادامه دادن نت ها چرا باید طوری باشه که انگار اسمه انون طرف اما هستش(شاید شما تو ذهنتون چیزی رو در نظر داشته باشین ولی به منه مخاطب مفهموم رو نمیرسونه)
        اون چهار تا اما به نظر من اضافیه یه اما بنویسین و بقیه کلمات رو مثل اریب زیر هم بنویسین زیباتر هست
        در کل یه سری تصویر ها ساخته شده که شاید هر کدوم به طور مجزا زیبا باشند ولی ارتباط معنایی بین سطور حتی در این نوع نوشته هم باید رعایت بشه

        پایدار باشید خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۵۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صدرالدین انصاری زاده
        صدرالدین انصاری زاده
        چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۴۵
        سپاس فراوان از لطف و نظر شما خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷ ۱۹:۵۰
        درود گرامی خندانک خندانک خندانک خندانک
        صدرالدین انصاری زاده
        صدرالدین انصاری زاده
        چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۵۲
        پایدار و پرشکوه باشید. سپاسمند نگاهتان هستم خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0