عزیزان همدل و همراه
پیشا پیش ، بهارتان خرم و شکوفنده و طراوت بخش، عیدتان مبارک و شادی آور و لذت بخش
باغ اگردر بهار گل ندهد ، چه امیدی به حاصل پاییز
میوزد بوی سبزه بوی چمن ،همه جا گشته از صفا لبریز
فصل فصل شکفتن و شادیست ، سینه ی برف را جوانه درید
می زند هر شکوفه ای لبخند ،دلربا گشته صورت همه چیز
کو زمستان سرد و باد خشن، نظری از سر بصیرت کن
چند روز بهار را در یاب ، نیست دائم گل و بهار تو نیز
عید آمد بیا ترانه بخوان ، نیست آهنگ عاشقان خاموش
از تو دارم امید نغمه ی خوش ، باری از بی ترانگی بر خیز
بلبل از روی گل خدا بین شد ، که پراز نغمه ها ی نوشین است
هر چه نشو و نما کند عشق است ، بزن ای دل نی طرب انگیز
تابهارست و گرم ، کاری کن ، گل بیفشان و لاله زاری کن
چون به خدمت شدی بلند و بزرگ ، یوسف شهر میشوی وعزیز
می رود روزگار و می مانند ، نفس کار من و تو در تصویر
ای گل شاد با طراوت من ،غیر تسلیم نیست راه گریز
دور یا زود وقت پایانست ،کاخ ویران و دِه بیابان است
رفت شیرین و خسرو و فرها د ، ماند آوای شیهه ی شب دیز
زیبا سروده اید
بنده هم عید نوروز را تبریک می گم
شالی خوش داشته باشید