چهارشنبه ۲۸ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
ازپشت بام حادثۀ تلخ یک نگاه
جز اوفتادن از آن عایدم نشد
جز سر به زیری و بیزاری از خودم
چیزی نصیب آرزوی زائدم نشد
از روی برگهای زرد زمین خورده
رد شدم
تا با صدای خش خش آن
مطمئن شوم
پائیز آمده و آمدنش
بی هزینه نیست
از ابتدای راه
بوی دل آزار فاضلاب
همپای باد
سبزینه های مزرعه را
زرد کرده بود
پیری خمیده نگهبان کشت بود
چشمی به بوته های کلم پیچ دوختم
رخسار گوجه برآشفته می نمود
سرخ و کبود و سبز
مردی غریب
دروسط بوته های زرد
مترسکهایش را می آراست
بی صبر و بی سوال
در فکر سود فراتر ز پیش ازاین
بعدا شنیده شد
قرار شده بادمجان بکارند
بی اذن زارعان
در زیر چشمشان
بر روی خاکهای تشنه
به اندام آدمی
باید نشست و دید
این و خاک و این زمین
با این همه استخوان به دندان
چه میکند ؟
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ارادت جناب احمدی زاده عزیز از توجه و اظهار محبت جنابعالی سپاسگزارم سرفراز باشید | |
|
سلام و عرض ادب دارم جناب استکی عزیز از حضور ارزشمند و لطف جنابعالی تشکر میکنم پایدار باشید | |
|
سلام جناب محمدلوی عزیز ممنونم از لطف شما | |
|
سلام و احترام دارم جنای انصاری عزیز سپاسگزار بزرگواری و محبت جنابعالی هستم | |
|
با عرض درود و سلام جناب دهکردی عزیز از توجه و مهربانی جنابعالی خرسند و سپاسگزارم برقرار باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.