سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دوست بداخلاق من ...

        شعری از

        ساناز هموطن

        از دفتر ❤غم فروش دوره گرد ...❤ نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶ ۰۵:۱۱ شماره ثبت ۶۱۰۰۵
          بازدید : ۷۵۱   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ساناز هموطن

        تو که رفتی ... 
        دژ استوار تنم ،
        هم خانه جدیدم ،
        دوست بداخلاق مرا تاب نیاورد !
        فرو ریخته ام ؛
        متروکه ای ویران شده این تن ...
        بر ان فرو میریزند ،
        از چپ و راست بمب های شیمیایی ...
        دیگر جیر جیر استخوان های تنم ،
        یاداور خانه ارواح است !
        مخمل موهایم را که شیمیایی زدن ،
        دریچه های نگاهم بی پرده ماند ...
        بادو خاک درد به فرسایشش تاختند ؛
        شکسته ام ، 
        در حال فرو ریزیم ...
        نگران نباش ،
        تو را به معماری این ویرانه نیازی نیست ...
        هنوز گنجشکانی هستند که ،
        به بوی نان تازه و دستی پر مهر ،
        پنجره اوار شده تنهایی ام را میکوبند ...
         دوست بد اخم من ،
        سرطان جان ،
        هنوز برای توام خونی در رگ هست ...
        از پشت پنجره مخروبه تنم کنار بیا ؛
         گنجشک ها را نترسان !
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۲۳:۲۰
        عزیز بزرگوار سلام... اثری زیبا خواندم از شما مممنونممم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ساناز هموطن
        ساناز هموطن
        پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۶ ۰۳:۵۴
        درود و سپاس از نظر پر مهرتان خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۷:۴۶
        درود بانو
        جالب و زیباست خندانک خندانک
        ساناز هموطن
        ساناز هموطن
        جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۰۴:۱۰
        سلام و عرض ادب استاد
        ممنون از نگاه زیبای شما خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۴:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        ساناز هموطن
        ساناز هموطن
        پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۶:۲۷
        درود و عرض ادب استاد
        سپاس خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۷:۲۲
        تاریخ هزاره
        به آبسالی مجاز و عرقِ جبینِ واقعیّتم بنگر
        اگر خشکسالی لبهایم را نمی بینی .
        به آئینه ی غبار گرفته ی دیوار سکوتم بنگر
        اگر جای شلاق شفق را
        در گُردِه ام نمی بینی .
        اگر به آه سرد و نفس گیر
        فین کاشان دماغت نمی نگری
        بدان که خفقان شریعت
        دیریست آغاز شده است .
        نفس فانوسهای کوچه های مرطوب و خلوتمان
        از بوی نفت سیاه بد جوری گرفته است .
        گلوی ناودانهایمان
        زیر نورد تکنولوژی
        له و لَوَرده شده است .
        کمر مترسکهایمان
        زیر چرخِ تِ راکتورهای هسته ای شکسته
        و هیچ آلاله ی زخم خورده ی مزرعه ای
        دم بر نمی آورد .
        آیا من دست پرورده ی پست ترین
        خاکهای شمال و یمین نیستم
        که در پیش خاکهای علّیین
        لُنگ پهن میکنند ؟؟
        بیا دردهای کهنه و زخمهای قدیمی
        ملل ما را ببین
        که چگونه در التهاب خلسه می لولند .
        در لحظه ی هبوط که از لابلای جرز اوزون
        ناخواسته به زمین های گر افتادم
        در میان اوراق سنگین تاریخ هزاره
        ثبت است .
        من بودم که برای لقمه ای نان حلال
        و سیر کردن کودکان آسیب و آواره
        هزاران بار کارِ حرام کردم
        و در دادگاه قاضیان ناخلف
        به دورترین نقطه ی تاریک زمین
        تبعید شدم .
        باز آ که زخم اثنی عشری مان چرکین است
        و ما به دنبال مرهمی
        در انتهای کوچه های بن بست گرفتاریم .

        باقر رمزی باصر
        ساناز هموطن
        ساناز هموطن
        جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۰۴:۱۲
        درودها استاد
        به به احسنت بسیار لذت بردم خندانک
        حضورتان باعث دلگرمی بنده است خندانک
        ارسال پاسخ
        فريدوني ( شهزاد)
        پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶ ۱۷:۵۸
        درود
        خندانک خندانک
        ساناز هموطن
        ساناز هموطن
        جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۰۴:۱۳
        سلام بزرگوار
        سپاسگزارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سرداری
        جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۰۵:۳۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ساناز هموطن
        ساناز هموطن
        جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۵:۲۳
        سلام و عرض ادب
        سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        حسين زرتاب
        جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۰:۰۴
        خندانک خندانک
        ساناز هموطن
        ساناز هموطن
        جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۵:۲۳
        درود بزرگوار
        سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        سهیل بهنود
        جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۶
        سلام وعرض ادب خندانک
        بانویزرنگار خندانک خندانک
        دل نوشته تان دراوج زیبایی است دست مریزاد خندانک خندانک خندانک
        سربلندباشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        ساناز هموطن
        ساناز هموطن
        جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۵:۲۹
        سلام از بنده است استاد
        سپاس از نگاه زیبای شما و حضور پرمهرتان  خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        میرعبدالله بدر
        سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۳۸
        سلام و درود بر شما
        زیبا بود
        قلمتان ماندگار
        خندانک خندانک
        ساناز هموطن
        ساناز هموطن
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۶ ۰۴:۲۸
        سلام بزرگوار
        سپاس از حضورتان خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5