يکشنبه ۴ آذر
آیین و آیینه ها قسمت دهم شعری از اله یار خادمیان(صادق)
از دفتر یاس نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ ۰۷:۳۷ شماره ثبت ۵۸۰۶۲
بازدید : ۲۷۵ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر اله یار خادمیان(صادق)
آخرین اشعار ناب اله یار خادمیان(صادق)
|
تونيستي بي مايه و محصول سايه
ماه شبم، باشي تويي خورشيد مايه
تو روشني بخش از فروغ آفتابي
تابندگي داري چرا بايد نتابي
روشن شود هر جا چراغي اتصالست
هر زايشي محصول فرهنگ وصالست
با خنده ات خاموش شدخشم من اي عشق
امشب خدا تابيد در چشم من اي عشق
بيداد تا باشد صداي ما بلند است
فرياد تا فرداي صد فردا بلند است
بايد جوانمردو بسيجي مرد باشيم
آتش فشان درعرصه آورد باشيم
باور مكن حرف مرا تا بي دليل است
هر كس ندارد ايده و منطق ذليل است
ما را مرام چوپ و سنگِ نا سزا نيست
زورآوري مطلوب مردان خدا نيست
ياد ش بخيرآن روز هاي مهر باني
روزي كه موج عشق بود و نغمه خواني
وقتي كه بت هاي منيِت را شكستيم
زنجير سخت بر بريت را شكستيم
من دوست مي دارم محبت را صفارا
دربي عمل ارزش نمي بينم صدارا
بر خيز بر گرديم در باغ صفا باز
شايد كه گلهاي صميت شود باز
بار دگر آغوش بگشاييم بر هم
همرازهم،همراه هم،همدوش و همدم
گر پنج فرقه مثل پنج انگشت باشد
كي بشكند در هم اگر يك مشت باشد
سي سال با ما بودي و با ما نبودي
دنيا پرستي كردي و پيدا نبودي
در دوستي ها تان نشان دوستي كو
از گندم ايمانتان جز پوستي كو
هر چند علي صدر صف است هشيار باشيد
تيغ خداتان در كف است هشيار باشيد
دشمن بهر شكلي به دنبال قصاص است
گر ما ابو موسي شويم او امر عاص است
جمعي كه دشمن با امير المومنين اند
از قاسطين و مارقين و ناكثين اند
گرعاشق قطامه بن ملجم نمي شد
يك تارمواز زلف مو لا كم نمي شد
آنها كه با اهل حقيقت جنگ دارند
صد گونه نقش و صد هزاران رنگ دارند
عبرت نمي گيري تو از تكرار تاريخ ؟
بيهوش تا كي ماني از هشدار تاريخ
دستي كه مارا مي كشد دست نفاق است
نه مشت امريكا و نه سنگ عراق است
گفتند و از گفتار ها طرفي نبستيم
درفتنه افتاديم اگر حق راشكستيم
تا مهر ما سرد است و نقش ما شرر ريز
برگي نمي ماند براي فصل پاييز
من مي زنم حرف دل خود را برادر
كردم نمايان مشكل خود را برادر
من كيستم من يك نفر آينه دارم
آينه ها را پيش روتان مي گذارم
كي زشت بيند خويش راهركس نكو هست ؟
هر كس شكست آيينه اي را زشت رو هست
كشتي نشين هر چند بر درياست خوابست
غواص مي داند چه در اعماق آبست
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
متن شعرکجاست؟