يکشنبه ۴ آذر
روز آخر از زمستان شعری از سعید عدیلی پور
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵ ۰۹:۴۳ شماره ثبت ۵۴۵۳۳
بازدید : ۸۲۸ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب سعید عدیلی پور
|
بارالها با تو می گویم سخن در واپسین ساعات سالی که گذشت
روز آخر از زمستانی که سرمایش ز مغز استخوانهایم گذشت
در وجودم شعله لرزان فانوسی که از عشق تو می سوزد هنوز
در خیالم بی قراریهای شبهایی که بی یاد وصال تو گذشت
خوب می دانم دلیل این همه سرگشتگیهای مهیب
در هوایی که زمستانش بدون نام جاویدت گذشت
آنقدر دور از تو افتادم در این خاک غریب
تا درونم مرد در دلبستگیهای عجیبی که بدون تو گذشت
بی تو من تنهاترین زندانیم در چاه این کنعانیان
آرزویم مرد در تکرار زنگ کاروانی که گذشت
در شکوه نو بهارانت میان عطر خوب یاسمن
عشق را مهمان دلها کن که سرما هم گذشت ☘️
سعید عدیلی پور 🍂12.30
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام از ماست
خیلی لطف دارید . ممنون از توجهتون
سال نو شما هم مبارک
سال بسیار خوبی داشته باشید همراه با سلامتی و سعادت برای خودتون و عزیزانتون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سال نو مبارک