در اشکِ آسمانی ی فرزندان
در مرزهایِ بی مقدارِ شرارت
در سوگِ بی پایانِ قلب های مقدس
هزار نبوغِ مقدس متولد شد
در تاریکترین روزِ سال
دوشیزگانِ آبی
در مرزهای بی مقدار
گریستند
در نبوغ اشکِ آسمانی ات
هزاران مرثیه ی نو متولد شد
اسیرِ دیر بازِ خون
در تپشِ قلبِ خون آلوده مان
در نبوغِ اشکِ آسمانی ات
متولد شدیم
اشکِ آسمانی ات
سروده شد
با آهنگ های سرخ
در این مرزِ بی مقدار
آیا
تو؛
روزی
آزاد خواهی شد
آتش به آتش
آوای سرخِ شهرِ سوخته ات
از ورای دشت های آبی
به گوش می رسد
هر آتشی ده شبانه روز زبانه میکشید
شهرِ تو بیگناه ترین نقطه ی زمین بود
دوشیزگانِ آبی زیر آوار جا ماندند
خاکستر به خاکستر
در مغربِ غمگین
گریسته ایم
آیا
تو؛
روزی
آزاد خواهی شد
آتش به آتش
در شهرهایِ مقدسِ سوخته
گریسته ایم
آیا
تو؛
روزی
آزاد خواهی شد
چند زمستان
مانده
به مرگِ هواپیماهای ناپالم
در سوزِ زمستانیِ مرز
ستاره وار
بر تو می گریم
دوشیزه ی اندوهناکِ اَدوار
خلبانانِ الکلی
روی شهرِ مقدسِ سوخته ات
در سوزِ زمستانی ی مرز
ستاره وار
بر تو می گریم
نجیب ترین دوشیزه ی تاریخ
سرشک نشان
در جنایتِ تاریخ
در سوزِ زمستانی ی مرز
ستاره وار
در تنفسِ صبحگاهِ سردِ زمستانیِ مرز
بر تو می گریم
آیا
تو؛
روزی
آزاد خواهی شد
خونِ همکلاسهایت
بر جدارِ اُخراییِ دیوارها
ستاره وار
در تنفسِ سردِ صبحگاهی ی مرز
بر تو می گریم
همیشه شب هنگام
بر تاریکترین دقایقِ شبِ اسارتت
ستاره وار
می گرییم
آیا
تو؛
روزی
آزاد خواهی شد
حسین شفیعی بیدگلی
با مهرِ بیکران ....تقدیم به کودکان مظلوم سوریه و افغانستان...که درجهالت های بشری فریاد رسی نداشتند و بشریت عزادار آنهاست.
درودهاااا
بسیارزیباست