سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 24 بهمن 1403
    14 شعبان 1446
      Wednesday 12 Feb 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر آيه‌اي از قرآن، خزينه‌اي از علوم خداوند متعال است، پس هر آيه را که مشغول خواندن مي‌شوي، در آن دقّت کن که چه مي‌يابي. امام سجاد (َع)

        چهارشنبه ۲۴ بهمن

        لب

        شعری از

        مجنون ملایری

        از دفتر جوجه اردک زشت نوع شعر تک بیتی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۵ ۱۲:۵۷ شماره ثبت ۵۲۳۱۱
          بازدید : ۴۵۹   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجنون ملایری

        گرشبی‌لب‌رانهی‌تو ‌برلبانم ‌‌‌‌تا‌سحر 
        صبح‌می‌بینی‌جوانی ‌‌درکنارت‌خفته‌است
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۱۶:۵۴
        درود استاد عزیز
        زیبا و شیرین بود خندانک
        منصور شاهنگیان
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۴۳
        درود برشما ...

        با اینکه خیلی کوتاه بود ولی

        به بلندی زمان پیری تا جوانی ادامه دارد ...

        عیدتان مبارک ...

        محمد خسروی فرد
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۶:۱۲
        درود استاد ملایری
        بسیار زیبا
        خندانک خندانک خندانک
        حسن گائینی (رزاس)
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۵
        تا سحر گه ز کنار تو جوان برخیزم

        بی اختیار یاد شعر بالا افتادم
        خندانک درود بر شما بزرگمهر
        علی کشاورز ( فریاد )
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۴۰
        سلام عزیز خندانک خندانک خندانک

        خندانک گر شبی لب را گذاری بر لبانم تا سحر... خندانک

        ( تو ) را حذف کنید وزن بهتر میشه!
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی کشاورز ( فریاد )
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۱۶
        برایش شعر خواندم اشک هایش را درآوردم
        پس از یک عمر خاموشی صدایش را درآوردم

        کلیم قصه هایم دست خالی مانده بود اما
        زدم بر نیل و آخر سر عصایش را درآوردم

        دلم پر بود از دستش ولی با زور خندیدم
        و با دست خودم رخت عزایش را درآوردم

        سپس با بوسه ای زیر زبانش را کشیدم تا _
        _ته و تووی تمام ماجرایش را درآوردم

        میان ماندن و رفتن مردد بود پاهایش
        نشستم، کفشهای تا به تایش را درآوردم

        و او از خانه رفت و من برای رفع دلتنگی
        نشستم رو به آیینه ادایش را درآوردم


        حسین طاهری
        فرهاد مهرابی
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        درود بر شما جناب ملایری گرامی
        شعر زیبایی سرودید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        کوتاه بود و جالب و شیرین

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۴:۵۰
        درود بر شما جناب ملایری عزیز خندانک

        بوسه بر لب های دلبر دلکش ست
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۷:۱۶
        با سلام استاد بزرگوار ممنون
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۰۴:۳۹
        سلام و عرض ادب
        آفرین بر شما خندانک
        میرعبدالله بدر
        يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۱۰:۱۰
        به به خیلی زیبا
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ۲۰:۴۹
        درود تان بادگرامی خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2