چهارشنبه ۵ دی
خیال شعری از مهدی حصاری
از دفتر سکوت صدا دار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۵ ۰۱:۲۹ شماره ثبت ۵۱۵۹۵
بازدید : ۵۰۵ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب مهدی حصاری
|
نگاهت می کنم گاهی، خودت اما نمی دانی
خیال آهسته می بوسد، لبانت را به آسانی
تو در تنهایی ات گاهی، نمیفهمی و می گیرد
تنت را گرم در آغوش، نسیمی در خیابانی
همیشه حالِ این دریا، مساعد نیست، باورکن
بخوان لالایی ای ساحل! بر این دریایِ توفانی
تمامِ عمرِ خود بودم ، اسیرِ دیوِ تنهایی
کشیدم نقشِ رستم را، به هر دیوار و زندانی
لبت دارویِ هر درد وُ منم سهراب محتاج ات
ز لب های تو می گیرم، دوباره در تن ام جانی
حقیقت نیستی اما ، برایم بهترین بودی
که سهم هر صدف شاید، نباشد دُرّ غلطانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیباست