اون سفر کرده که نامِـش مونده تو خاطره هامون
یه هنرمنده که هـمتاش ، دیگه نیست تو سینمامون
یاد فردین که میافتم ، دلم از غصه میگیره
مگه اسطوره مـیـتـونه ، توی تنهایی بمیره
اون که با یه دنیا شهرت تو دل پیر و جَوون بود
یهو تنها شد و انگار ، از ازَل ، یه بی نشون بود
یه هنرمند و یه عاشق ، شده بود ، " سلطان قلـبـها "
ساخته بود با " گنج قارون" خونه ها تو " کوچه مردا "
" چشمه ی آب حیاتو " نشون ِ " برزخی ها " داد
" بر فراز آسمانها " ، تکیه بر " چرخ و فلک " داد
چه صدایی داشت " جلیلوند " یا که " ایرج " وقت ِ آواز
شده بود با نـقـش ِ فردین ، دلامون جمع ، واسه ، پرواز
قصه ی فیلم های فردین ، جنگ ِ دارا و نداره
پهلوون هم میشه باشه ، اونی که هیچی نداره
کاش میشد که باز مـیـدیـدیـم ، فردینو تو فیلمی تازه
که تو نقش یک جوونمَرد ، به " فروزان " دل میبازه
...........................................................................................................
پاییز 95 - شاهنگیان