جمعه ۱۱ آبان
|
دفاتر شعر علی میرزایی( هیچکاک)
آخرین اشعار ناب علی میرزایی( هیچکاک)
|
این روزها کودک محله مان،نیچه میخواند
و نوجوانهایش،هدایت
جوانها دم از تکامل میزنند
و پیرها به داروین می اندیشند
میگویند: خدا مرده است
من میخندم به این سادگی
به این جهل برخاسته از علم
و یقین رشد کرده از جهل
تو زنده ای و زندگی میبخشی
به همه و به همانها که تو را کشتند
دلم میخواهد تو را نشانشان بدهم
که میخندی در غزلهای حافظ
و میبوسی در شعر سعدی
و میرقصی در سماع مولانا
دلم میخواهد تو را نشانشان بدهم
زنده و سرحال
ایستاده بر بلندای کوه،
و نشسته بر شاخه یک درخت
دلم میخواهد آینه ای به دست بگیرم
و در کوچه فریاد بکشم
خدا نمرده است
بیایید و او را ببینید....
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.