يکشنبه ۴ آذر
تنهایی شعری از هانیه چاووشی
از دفتر برای تو نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۵ ۱۱:۱۲ شماره ثبت ۴۹۶۷۰
بازدید : ۱۰۲۷ | نظرات : ۲۰
|
آخرین اشعار ناب هانیه چاووشی
|
ناقوس های خسته نوتردام
از تنهایی عمیقی فریاد می زنند
که در اندام هفتصد ساله شان می پیچد؛
پلک رنگی پنجره ها
سقفهای بلند وداستانهای عهد عتیقی که
از تصاویرشان می چکد
گوتیک وار
از زبان بانوی پاریس
دلتنگی را از قد ایفل می گذراند
وگوژ پشتی که از ارتفاع می ترسد
چند صد متر پایین تر می افتد
شرابها در ماکائو
تاریخ را سر می کشند
قرمز وغلیظ
این بشکه های خاموش ومنتظر
جنون را با خود حمل می کند
تنهایی بدون شروع ست بدون پایان
وعشق خدا گونه ای
که در حال جنگ است
وباران در زیارتگاه مایور
که هم رحمت است وهم زحمت؛
که هم می بخشد وهم میگیرد
از دست های رو به آسمان
با چهار مناره
چهار چشم روشن
که نور می پاشند به تنهاییِ مسافران ِ راه گم کرده،
خاموش وپا برجا
تنها ومنتظر
تنهایی حتی لابلای چرخهای گاری سبزی فروش هم قیژ قیژ میکند
تنهایی بدون شروع است و بدون پایان
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیباست