سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
  • شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ‌.ش
16 شوال 1445
    Wednesday 24 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۵ ارديبهشت

      پدری در پی یک لقمه ی نان

      شعری از

      فرزانه صادق پور

      از دفتر پشت پرچین انتظار نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۱۴:۴۰ شماره ثبت ۴۸۳۰۴
        بازدید : ۵۱۴   |    نظرات : ۱۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر فرزانه صادق پور

      باز هم شب شده بود
      دل تنهایی ام ارام نداشت
      بال در بال خیال
      شهر را پرسه زنان میگشتم
      زیر سرسختی عشق
      بودنم رنگ معما را داشت
      حسرت شادی هر رهگذری جان مرا می کاهید
      با خودم میگفتم
      همه ارامش سبزی دارند
      همه باور دارند
      زندگی شان زیباست
      همه دنیای قشنگی دارند
      و من اینجا تنها....
      شاخه ی سبز وجودم ارام
      زیر سنگینی پاییز شکست
      دلم ارام نداشت
      باز بر اسب خیال
      شهر را پرسه زنان دور زدم
      گوشه ی دیگر شهر
      دختری بر پل تنهایی اش ارام قدم بر میداشت
      مادری
      کودک سرمازده اش را با اشک
      به بغل میچسباند
      تا به گرمای مسیحایی اغوش پر از عاطفه اش
      کودکش زندگی تازه ای اغاز کند
      پدری در پی یک لقمه ی نان
      داد میزد ;نمکی!!!
      پیرمرد
      زیر سنگینی بیرحم نیاز
      کمرش خم شده بود
      کودکی غمزده با دسته گل یاس سپیدی در دست
      به تمنا میگفت
      شاخه ای گل بخرید
      مردی از راه رسید
      دسته گل را بویید
      دسته گل بوی فلاکت میداد
      خنده ای کرد و گذشت
      خنده اش رنگ تمسخر را داشت
      کودک غمزده ارام شکست
      با خودم میگفتم
      فکر کردم همه ارامش سبزی دارند
      فکر کردم همه ی مردم شهر
      زندگی شان زیباست
      فکر کردم همه دنیای قشنگی دارند
      با خودم میگفتم
      شهرمان غربت پاییزی سردی دارد
      کاش یک روز ازینجا برویم!!!!
      ۷
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۰۶:۱۳
      درود بانو
      نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ
      پر معنی و موثر خندانک خندانک خندانک
      یاسر رییسوند(پاییز)
      چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۲۳:۴۷
      فقط میتوانم بگویم ......
      عالیست.
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۵ ۰۴:۳۵
      کاش یک روز ازینجا برویم!!!!
      .....
      کاش یک روز همه خوش باشیم
      مثل خندیدن یادت تاب
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۵ ۰۷:۲۹
      خندانک خندانک خندانک آفرین ها
      احمد رشیدی مقدم (گمنام)
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۵ ۰۸:۳۳
      عالی است اما دلخراش
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۵ ۱۱:۵۵
      خندانک خندانک خندانک
      صابرخوشبین صفت
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۵ ۱۲:۵۸
      درودها
      خندانک خندانک خندانک
      ابوطالب زارع
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۵ ۱۹:۰۶
      کاش یک روز از اینجا بروم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مهدی حریفی
      جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۰۴:۲۹
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      درود بر شما...زیباست...مرحبا
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0