لایک

Big like

درود براستاد زیبا نگار وبزرگوارم..... هفته معلم را خدمتتان تبریک عرض می کنم وامیدوارم سلامت ودلشاد وموفق باشید

درود استادبزرگوارم
زیبا وعمیقبود
احسنت

درود گرامی
کوتاه و زیباست

روزگار


آینده را


به اشتراک گذاشت


فقط دلمردگان


لایک زدند .
.........
هیچی نمیتوانم بگویم جز اینکه بکویم افرین
.......
اینکه دلمردگان لایک بزنند و افسردگان کامنت بنویسند چیزی است که جهان مدرن امروز بد جوری باسرعت دارد به طرفش میرود

بزرگی فرموده اند که :
آنان که در گذشته اند ... درگذشته اند و آنان که در آینده اند ...آینده نگرند... پس در حال باش و زندگی کن...
دوست خوبم زیبا بود و بهره بردم و درود بر شما

سلام
لایک دارید استاد! لایک........
سربلند باشید

سلام بزرگوار
جالب و پرمعنا بود

درودها استاد

درود
کوتاه و عمیق و زیبا

با درود فراوان
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد بعشق

درود برشما

............... ......................

شکاف بین حال و آینده یکی از دلایل اضطراب انسانهاست.
شعرتان مرا به یاد گشتالت درمانی پرلز انداخت:
شیوه‌ای از درمان که بر افکار و احساساتی که فرد در زمان و مکان بلاخص (اینجا و اکنون) تجربه می‌کند، تمرکز دارد.
درود بر شما و شعر زیبااا و عمیقتان
............... ................................
تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:
پیــــرمرد روستا زاده اے بود که یک پســـر و یک اسب داشت؛ روزی اسب پیرمرد فــــرار کـــرد، همه همسایه ها بـــرای دلـــداری به خـــانه پیـــرمرد آمدند و گفتند: عجـــب شـــانس بدی آوردی که اسبت فرار کرد!
روستا زاده پیــــر جواب داد: از کـــجا می دانید که ایـــن از خوش شانسی من بـــوده یا از بـــد شانسی ام؟ همسایه ها با تـــعجب جــــواب دادن: خــــوب معلومه که این از بد شانسیه!
هنوز یک هفته از این ماجــــرا نگذشته بـــود که اسب پیــــرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه بـــرگشت. این بار همسایه ها بــــراے تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی کـــه اسبت به همراه بیست اسب دیگـــر به خانه بر گشت!
پیر مرد بار دیگــــر در جــواب گـــفت: از کجا مـــےدانید که ایــن از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟
فـــــــردای آن روز پـــسر پیــــرمرد در میان اسب های وحشی، زمین خــــورد و پایش شـــکست. همسایه ها بار دیگــــر آمدند و گـــفتند: عـــجب شانس بدی! و کـــشاورز پیــــر گفت: از کجـــا مــے دانید که این از خوش شانسی مـــن بوده یا از بد شانسی ام؟
و چند تا از همسایه ها با عصبانیت گـــفتند: خب مـــعلومه که از بد شانسیه تـــو بـوده پیـــرمرد کـــودن!
چــــند روز بــعد نیــــروهای دولتــــے برای ســــربازگیری از راه رسیدند و تمام جـــوانان ســـالم را برای جـــنگ در ســــرزمینی دوردست با خود بردند. پســـر کشاورز پیر به خاطـــــر پاے شـــکسته اش از اعــــزام، مـــعاف شد.
هـــمسایه ها بار دیگـــــر بـــرای تبـــریک به خانــه پیــــرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پســـرت مــعاف شد! و کــشاورز پیــــر گفت: از کــجا مـــے دانید که…؟
یادمان باشد:
بـــه \"تدبیرش\" اعتماد کـــــنیم
بـــه \"حـکمتش\" دل بســـپاریم
بـــه او \"تـوکــــــــــــل\" کـــــنیم
و ...
بـــه سمت او \"قدمـے برداریم\".

شوری دگری بیافریدی

درود استاد کاشی پور گرامی

بسیار زیبا و ژرف و پرمعنا

احسنت

جناب آقای کاشی پورمحمدی عزیز، سلام علیکم.
........................................................................
دستمریزاد بزرگوار.......

درود زیباست دوست بزرگوار دست مریزاد

فقط دلمرده گان لایک زدند ...
به واقع که همینطور است

زیبا بود

کوتاه اما پر معناسرودید
درود برشما

درود و افرین گرامی

سلام دوست عزيز

بسيار زيبا بود

فقط شايد اگر بجاى
آينده
گذشته را بكار مى برديد

شعر مفهومى جذابتر مى داشت

البته پوزش مى طلبم

شما خودتون استاد هستيد

سلام جناب کاشی پور عزیز
خیلی هم قشنگ
برقرار باشید

عرض ادب و احترام
بسیار زیبا و در ایجاز
احسنت