جاروی جادویی

استاد نازنینم برای سلامتی شما و همه مردان و زنان شریفی که نان و روزی حلال می خورند صلوات می فرستم اللّهمّ صَلِّ على مُحمُدٍ و على آلِ مُحمّدٍ كَمَا صَلَّیتَ عَلى آلِ اِبراهیمَ اِنَّكَ حَمیدٌ مجیدٌ اللّهمّ بارِك علَى مُحَمّدٍ و على آل محمد كما باركتَ على آل ابراهیمَ اِنّكَ حمیدٌ مجیدٌ

درود وعرض ارادت استاد والا اندیشه های ناب ...با نگاهی اجتماعی و روشن
...............................................................

صد رحمت به باطوم پاسبان ها


درود استادبزرگوارم
شعری اعتراضی بامضمونی اجتماعی
که با کنایه ای محکم وبسیارزیبا
گویای مشکلات امروزی است که دامنگیر جامعه شده !!
هزاران درود استاد فهیمم

سلام استاد استکی ارجمند صبحتان بخیر و شادی نگاهتان به معرفت باز
به به معطر شدم از گل کلا متان زنده باشی

درودبراستاد استکی گرانقدر

سلام
بله این دوستان هم فکرشان فقط خدمت است منتهی خدا خیلی سریع پاداش عمل خیرشان را میدهد و پولشان از پارو بالا میرود

جناب آقای استکی عزیز، سلام علیکم.
...........................................................
مضامینی جالبی را، وخیلی خوب (قلمی) می نمایید....شادباشید.

با سلام استاد بسیار عالی موفق باشید

درود بر استاد استکی گرانقدر
زیبا سرودید

زنده باشید

استاد استکی بزرگوار ، پر معنا و ارزشمند بود . بهره بردم و درود بر شما

سلام استاد استکی بزرگوار

بسیا زیبا بود . موفق با شید .

درود بر جناب استکی بزرگوار
سروده ای زیبا و پر محتوا بود
مؤفق باشید

درود استاد بزرگوار

همیشه حقیقت را می نویسید به زیبایی خویش

ممنون از شما و شعر زیبایتان

سلام استاد چه زیبا و استادانه سروده اید

سلام
استاد استکی عزیز
زیبا بود دستمریزاد

.................. .........................
درودها استاد استکی گرامی
حرف حساب بود
و زیباااا هم...
دستمریزاد
.................. ....................................
تقدیم به اهالی خوب شعرناب:

داستان جالب (نشان شخصیت)
مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!
پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟»
پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌
سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ راهی که به پایتخت می رود کدامست؟
هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد.
مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:‌برای چه می خندی؟
نابینا پاسخ داد:اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود.
مرد دوم نخست وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.
مرد با تعجب از نابینا پرسید:چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟
نابینا پاسخ داد: «‌رفتار آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد. او باید با سختی و مشکلات فراوان زندگی کرده باشد!»

عرض ادب و سلاااااااام جناب استاد چشمه ارجمند
مچکککککرم از دلنوشته ی زیبا

سلام بزرگوار
بسيار عالي و محکم

باسلام واحترام
استاد چشمه عالی است قلم تان تشریح درد جامعه است یک جراحی اجتماعی برقرار باشید بهره می برم

درود...یکهزار درود

سلام جناب استکی عزیز :
واقعا گل گفتید ...از وعده و وعیدهای کاندیداها جز این هم بر نمی آید ...
به دل نشست ...ممنون

سلام
درود برشما

درود استاد سخن
اعتراض آمیز و محکم بود
اما بگمانم تازه گیهااااا آنهاکه باید ببینند و بشنوند چشم و گوششان مشکل پیدا کرده.....
کاری ندارم که جیبشان چطور پر شده
مردم وطنم شایسته بهترین ها هستند اما نه بهتررررررین دروغ هاا نه بهترین اختلاس هاااا
سکوت ........

درود بر استاد بزرگوار

سلام بر گرامی برادر فاضل و فرهیخته ام،
حضرت استاد استکی ی عزیز.

درود تان باد حضرت استاد.

انعکاس دغدغه های اجتماعی، با طبع فاخر و قلم باهر

حضرت تان، همواره قابل تامل و بهره مندی ست.

شکوه نگاه تان بر دوام.

با مهر :
\" آگاه \" .

.

سلام بر استاد تواناوفرهیخته
کاش بیدار میشدند ازاین خواب خرگوشی
صد رحمت به باطوم پاسبانها

عمیق و خسته ...
معترض اما فکور ...

درودها بر شما جناب استکی

سلام جتاب استکی عزیز
حقیقتی تلخ و گزنده که با قلم شما زیبا بیان شده بود
ممنون

سلام برشما جناب استکی بزرگوار

می آموزم در حضورتان

سلام واحسنت بزرگوار ............

بسیار عالی ....

احسنت ودرودبرشما جنتل استکی بزرگوار.