پنجشنبه ۸ آذر
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
عاقبتِ تركِ من آن سروِ خرامان كرد و رفت
مبتلا جانِ مرا بر دردِ هجران كرد و رفت
در شبِ هجرش مرا چون شمع در آتش كشيد
سينه ام را پر ز رنج و آهِ سوزان كرد و رفت
سيلِ اشكم از غمش برخاست از درياي دل
ديده ام را مثلِ ابرِ نوبهاران كرد و رفت
شد به من بي اعتنا و بي وفايي پيشه كرد
كاخِ امّيد مرا از ريشه ويران كرد و رفت
كرد پرپر بر لبِ من غنچه هاي خنده را
آتشي بر خرمنِ گل در گلستان كرد و رفت
تا ابد با نااميدي و دلي سرشارِ غم
عاشقِ دلخسته اش را غرقِ حرمان كرد و رفت
با كمانِ ابروان و لشكرِ مژگانِ خود
اين دلِ غمديده ام را تير باران كرد و رفت
تا پريشانم بسازد چون پريشان موي خود
طرّه ي هندوي خود بر شانه افشان كرد و رفت
آن كه بر من وعده ي بزمِ وصالش داده بود
مانده ام آخر چرا ميلِ رقيبان كرد و رفت
سليماني مقدم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.