سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        حـــــــــــــــواتـــريــن آدم

        شعری از

        بهناز رستمي ( شهپر )

        از دفتر شهپر نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۲۱:۱۷ شماره ثبت ۳۶۷۰۴
          بازدید : ۶۰۹   |    نظرات : ۶۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهناز رستمي ( شهپر )

        صدای ارسالی شاعر:
        (1)
        مدت هاست
        مادرِ اشعارم
        کودکي مي پروراند در شعر
        از نطفه يِ حوا ترين آدم
        سيبي کجاست ؟
        به طعمِ
        بهشتي ترين گندم
        تا بهانه اي کنم
        براي راندنش
        به سرزمينِ آدميان
        " زمــــــــــــــــــــــين "
        *****************************************
        (2)
        بوي رود مي آيد " حوا "
        از سرزمينِ " يکي بود , يکي نبود "
        و رقصِ ماهيانِ دمِ بخت
        زيرِ ستوني از
        کلاف هاي پيچ در پيچِ صيادان
        و تو, همچنان
        لباسِ روزگار
        در جويِ رفته مي شــويي ...
        ****************************************
        (3)
        مرزِ تشنگيِ اَت را
        تا لبِ سراب کشانده اي  " آدم "
        در هياهوي رقصِ باران
        تصويرت را
        به رويا نشسته است
        لب بجنبان تا
        تمام بودنش را ببارد
        " حوا "
        ****************************************
        (4)
        زندگي
        اين کهنه بارِ حقيقت
        درد را
        در بند بند وجودِ عشق
        معنا مي کرد
        و تو چه پر مهارت
        اين درس را
        با بند بندِ انگشتانِ " حوا " هجا کردي
        " آدم "
        **********************************************
        (5)
        ... و خدا را
        بي جرعه اي آب
        سر بريدند
        در لرزشِ قلبِ يک گنجشک
        در نگاهِ منتظرِ يک مادر
        در حسرتِ ديدارِ يک زن
        در شريانِ مرده ي زندگيِ " آدم "
        در مرگ  " حـــوا "
        در سکوت مرده ي فرياد
        و خدا را
        بي  جرعه اي آب  سر بريدند
        در مرگِ يک  " بـــودن "
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4