سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        روز عشق ...

        شعری از

        امیر شمشیریان

        از دفتر به نام دوست نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۳۰ شماره ثبت ۳۴۳۶۷
          بازدید : ۷۰۰   |    نظرات : ۵۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیر شمشیریان

        شعری که به مناسبت روزی که نام عشق بهش دادن و به نظرم خیلی اهمیتی نداره و آدم باید همه ی روزهاش مملو از عشق باشه ( عشق به خدا ، به زندگی ، به پدر و مادر ، به دوست و معشوق و ...) نوشتم و تقدیمش میکنم به یک دوست ...
        بی ربط به شعر قبلی یعنی از باغ همسفران نیست ...
        اگر عزیزان از باغ همسفران رو خوانده باشن بهتر لمس میکنند این شعر رو ...
        همه ی زندگیتون مملو از عشق و شادی و موفقیت ...
        ....
        از تو نوشتن سخت است ...
        از آن روز که پا به شعرم بگذاشتی ...
        آری سخت است ...
        سخت ...
        از کدامین افق طلوع کردی ...
        که اینگونه واژگان دست پاچه اند ؟! ...
        و به تماشای تو چیدمان از یاد برده اند ...
        از کدامین کانون لرزاندی ...
        که دلم فرط تپیدن دارد ؟! ...
        و اینگونه امواجش پوست را می سوزاند ...
        و چه گواراست این سوزش که از یاد تو باشد ...
        تو که آمدی شعرم دیگر احساس نداشت ...
        تو که آمدی شعرم سرد بود ...
        قلمم نای نوشتن نداشت ...
        اکنون اما روح قلم ، به گرمی وجودت واژه می تراود ...
        و شعرم از برای تو اینگونه رقصان و جوشان است ...
        و احساس دلم بویی تازه گرفته است ...
        تو که آمدی نگاهم سرباز نگاهت شد ...
        مردمکم زانو زد در حجم تاخت و تاز مروارید ها ...
        و دلم جولانگاه حرارت نَفَسَت شد ...
        و این حس از اول این حس نبود ...
        معمار زمان ، دلم را به نام تو از نو صیقل داد ...
        و مهربانی دلت این دل جلا شده را دربر گرفت ...
        تو که امدی دیوار تنهایی را فرو ریختی ...
        و وجودم را از هیاهوی عزلت به سکوتی دزدیدی ...
        تو همان رود روان سنگ شکن بودی ...
        همان نسیم طوفان شکن ...
        همان آرامشی که دلم محتاج بود ...
        و زمانی که این حس این حس شد ...
        عزم نگارش زندگی ، از نو جان گرفت ...
        از سر خط ...
        اما اینبار تا ته خط ...
        و شعرم صدایت کرد با روح سبزینه آن گیاه که تو دیدی ...
        و در این روزهایی که همه از سنت و نماد عشق گفتند ...
        من از رقص واژگانی گفتم که وجودش عشق باشد ...
        در این روزهایی که همه از ولنتاین و سپندارمذگان گفتند...
        روزی که در آن عشق باشد ...
        من از باغ پر از ایمانی گفتم که هر روزش عشق باشد ...
        در این روزهایی که همه از تسکین کالبد عشق گفتند ...
        من از دور دست های روح و دلی گفتم که تنعمش عشق باشد ...
        در این روزهایی که همه از نرخ تحفه و ارمغان عشق گفتند ...
        من از بهای آرامشی گفتم که عشق لب باغچه اش آفتاب می گیرد ...
        آری ...
        تو که آمدی ...
        زمانی که این حس این حس شد ...
        زندگی نقش و نگارش بدیع گشت ...
        و دلم مست فرشته ای شد که جام در دست نداشت ...
        چرخ فلک آمدن و ماندن و رفتن است ...
        آمدنت موهبت بود ...
        ماندنت ، زندگی ...
        از رفتن اما واژگان هراسانند ...
        شاید اغما ، شاید مرگ ...
        و شاید هم سخت تر...
        زندگی به سبک مرگ ...
        و بدان به جان میخرم این سبک را ...
        اگر میوه اش لبخند تو باشد ...
        هر روزت روز عشق ...
        امروزت باغ ایمان ...
        تقدیم به دوست عزیزم ...
        93/11/21
        03:06 AM
        Amir_Sw
        ۱۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0