چهارشنبه ۱۶ آبان
|
دفاتر شعر وحید بهجتیان اصفهانی (بهجت)
آخرین اشعار ناب وحید بهجتیان اصفهانی (بهجت)
|
کوه بُدم ریخته شدم .....
خشمٍ برانگیخته شدم....
دشمن گلشیفته شدم ....
سرخ شدم زرد شدم ....
پر ز غم ودرد شدم ....
از همه دلسرد شدم....
رشته بُدم پنبه شدم...
خسته ازین زن بشدم...
ناقد بی جنبه شدم...
گفتمش اورا که چرا؟....
عکس شدی پخش شدی....
یاغی چنان رخش شدی....
عاشق این بخش شدی....
گفت به من...
بسته بُدم خسته بُدم....
چاقوی بی دسته بدم....
مرغک پر بسته بدم....
اینک اگر گوش کنی...
راهیٍ بر فرش، شدم ....
رفته برٍ عرش،شدم...
قرص شفا بخش شدم ....
من به جهان زنده شدم ...
ماهک تابنده شدم...
یار تو بیننده شدم...
گریه بُدم خنده شدم ...
لجوج ویکدنده شدم...
دشمن چرخنده شدم....
گفتمش اورا که زهی ....
مست شدی پست شدی....
بازیچه دست شدی....
آنچه بسی هست شدی...
دود شدی گرد شدی...
شب رو ولگرد شدی...
آکله ودرد شدی...
شور شدی دور شدی....
بوف شب کور شدی.....
ناله قمصور شدی....
شیشه بُدی طلق شدی....
دشمن این خلق شدی....
بهر همه ،دلق شدی...
با غربا میکس شدی...
میله بارفیکس شدی...
اٍل با دوتا ایکس شدی....
شهره به اندام شدی ....
بسته در این دام شدی...
لایق اعدام شدی ...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.