شنبه ۱ دی
نیمه شب شعری از مهناز چالاکی
از دفتر از حنجره تا پنجره نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۰ ۲۰:۳۸ شماره ثبت ۳۳۱۲
بازدید : ۹۸۱ | نظرات : ۲۹
|
آخرین اشعار ناب مهناز چالاکی
|
هنوز همان آسمان است این
که شب ، خیمه می زند وباز
پرستاره می شوم
وترا صدامی کنم از پشت یک تنهایی نمناک
با لهجه گلهای نیلوفر
می خواهم کمی بخندم
دلم میخواهد
در حوالی چشمهایت خانه ایی بسازم
درونش پوست بیاندازم
وباورکنم
در هوای رهایی
وآرمیدن در بستر آبی
با ضربان ممتد حضورت
زندگی زیباست
هیچ نمی دانم
اینکه اهل سرزمینت نبودم
مرا از تو دور کرد
یا آن صاعقه
که پاک کرد رد نگاهم را
و
چه آسان از یادت رفتم
آه....
بغض آسمان رابنگر
ببین چه باشکوه است ، باران
حتی زمانی که فرسایش زمین را نمی بیند
دستانم رابگیر
تا انتهای پرواز
بگذار
زمین کمی تاب بخورد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.