سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
  • شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ‌.ش
16 شوال 1445
    Wednesday 24 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۵ ارديبهشت

      بعد از تو یاد گرفتم!

      شعری از

      مجتبی شه ستا

      از دفتر دل نوشته ها ! نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ مهر ۱۳۹۳ ۲۰:۱۰ شماره ثبت ۳۰۳۷۷
        بازدید : ۸۷۳   |    نظرات : ۳۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مجتبی شه ستا

                            
      دیگر یاد گرفتم !
      خوب من !
      شاید ندانی که من ، بعد از تو یاد گرفتم که اشک هایم را تنها با دستهای خودم پاک کنم.
      یاد گرفتم دیگر منتظر هیچ دستی در هیچ کجای این دنیا نباشم.
      من ، آموختم که همه رهگذرند !
      بعد از تو دیگر یاد گرفتم ، گاهی اوقات در حذف شدن کسی از زندگی، حتما" حکمتی نهفته است و دیگر نباید اصراری به برگشتن او داشته باشم.
      زندگی بعد از تو به من آموخت که انسان ها مانند عکس هستند. اگر بیش  از حد و زیادی بزرگ شان کنی ، کیفیت شان پایین می آید.
      شاید باور نکنی مهربانم ، که این را هم یاد گرفتم که زندگی هیچ گاه کوتاه نیست. ایراد در این است که ما ، زندگی را دیر شروع می کنیم.
       بعد از تو یاد گرفتم ، محبت کردن به هر کسی ، ساختن اوست و بدی کردن به هر کسی هم ، باختن به اوست. و من در کنار تو ، همیشه خواستم یک عاشق سازنده باشم ، نه یک عاشق بازنده !
      خوب من !
      رفتن تو به مانند سوزش شلاقی بود که مرا از خواب بیدار کرد و این شاید برایم به مراتب بهتر از نوازش دستی بود که خوابم کند.
      من همیشه خواستم تا برای تو فقط و فقط ، یک کلمه دلگرم کننده باشم و نه دنیا دنیا تعریف و تمجید از تو در زمان موفقیت و کامیابی ات  !
      بعد از تو یاد گرفتم ، که صداقت چه هدیه گران قیمتی است و نباید آن را از انسان های ارزان ،انتظار داشت.
      خوب من !
      بعد از تو ، من دردهایم را به دور خود نخواهم چید تا دیواری شوند و من محبوس میان آنها شوم. من یاد گرفتم که آنها را به زیر پای خود بگذارم تا پله شوند. من نمی خواهم نگران فردای نیامده باشم. خدایی که دیروز و امروز بود ، فردا هم در کنار من است.
      پس من ، بدون تو هیچ گاه تنها نیستم........
      بدرود خوب من !
      ۷
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0