يکشنبه ۲ دی
کلبه شعری از فتح الله اوجی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۳ ۱۱:۱۲ شماره ثبت ۲۹۳۱۴
بازدید : ۷۲۵ | نظرات : ۲۵
|
آخرین اشعار ناب فتح الله اوجی
|
کلبه ای متروکه ام در کوچه باغ روستا
کور سویی هم ندارم از چراغ روستا
نا امیدم دیگر از غوغای سبز کوچه ها
قاصد باران نمی گیرد سراغ روستا
تک درختی خالی از برگ و برم در شاخه ام
آشیانش را نمی سازد کلاغ روستا
در غروبی تلخ دیدم اسب ها رم کرده اند
مانده در گل خسته و زخمی الاغ روستا
می رود همسایه ای بر شانه هایش بار غم
داغ دیگر می نهد بر روی داغ روستا
پر زدند از دوش دیوارم کبوتر های شاد
برده سر در زیر پر مرغ چلاغ روستا
گم شد از اوراق ذهنم بز بز زنگوله پا
قصه ی دیو و پری روباه و زاغ روستا
شرط بندی شد به دست مهربانان بشکند
بر سر نامهربانی ها جناغ روستا
در گذر گاه زمان هر گز نمی شد باورم
خالی از می واژگون افتد ایاغ روستا
کی نسیم آشنایی بار دیگر می وزد؟
دیگ همراهی بجوشد بر اجاغ روستا
کاش برگردد شلوغی های عصر و صبح گاه
بعد از این شب های خالی از فراغ روستا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.