اندر احوال بازار خودرو

یارب بود که روزی دستم رسد به پیکان
یا مرکب پرایدی از آسمان ها رسان
ما کفر سایپا و آن دیگری نمودیم
از دور دیده ی خود بربهتری نمودیم
شورای عاشقان هم با عاقلان نشستند
بر مردمان ایران صد تازیانه بستند
اینک به خواب و رویا کی می توان نشستن
بر مرکب عزیز ماشین های میهن
رخش عظیم پراید را بین چقدر لطیف است
چون رنگ قو سفید و چون لادن هم نحیف است
با این چنین لطافت ما اشتباه کردیم
قصد نگاه کوتاه بر زانتیا کردیم
ما عاشق پراید و پیکان با صفاییم
ابلیس گولمان زد اکنون روسیاییم
پیکان نازنین هشتاد و سه کجا شد
صادر به سمت ژرمن یا دشت لاله ها شد
پراید هوشمند لطیف و خوشگل ما
به کشتگان کویت حل کن تو مشگل ما
آن عاشقان مجنون در حین واژگونی
از خونشان تو اکنون یک دشت لاله گونی
شاید که حکم شورا یک آیت خدایی ست
حتما برای ما هم بهتر همین جدایی ست