شنبه ۱ ارديبهشت
آرزو شعری از امین حافظی
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۳ ۲۳:۵۱ شماره ثبت ۲۷۵۱۵
بازدید : ۳۹۲ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب امین حافظی
|
آرزو
آرزوم بود که باشم پیشت تا آخرین نفس
نباشم بازیچهء دستای بی رحم هوس
تو ولی نذاشتی من بمونم و پیشت باشم
چون نخواستم که فقط هیزم آتیشت باشم
آرزوم بود تا ته روز قیامت بمونیم
سر رو شونه های هم آواز عشقو بخونیم
اما عشق تو همین چند روزه بود وای که چه کم
نمیدونم بعد از این غصه هامو به کی بگم
آرزوم بود که برام بخندی و شعر بخونی
دست رو قرآن بذاری بگی تا آخر میمونی
حالا تو نیستی و چشمای منم بارونیه
شبا تو اتاق من با عکس تو مهمونیه
آرزوم بود مال من باشی واست جون ببازم
مال من شی و به داشتن وجودت بنازم
اما نیستی و منم میمیرم از نبودنت
وای چرا یادم نمیره بوی عطر پیرهنت
آرزوم بود بسازیم خونه مونو یه جای دور
توی تنهایی و غصه ات من بشم سنگ صبور
رفتی تا خونه خراب خاطرات تو بشم
یادگاریتو ببینم و بیاد اشک تو چشم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.