باز رمضان آمد
باز عطر و بوی بهارمحبوب آمد
باز قهر خدا به پایان آمد
باز مهرو شفا آمد
باز اشک شوق چشمم به باران آمد
باز نوای عشق به صدا در آمد
باز دم مسیحا بر قلبهای مرده آمد
باز رقص پروانه ها
بر گلها و شمع ها آمد
باز فرشتگان مهر وبخشش
چو باران رحمت
برزمین به باریدن آمد
باز ناله و نعره شیطان به آسمان آمد
باز فرشتگان محافظ
بهر انسان
روبروی شیطان آمد
باز جان مجنونها
به فریاد آمد
یاد لیلی به دل آمد
باز وقت هجران به پایان آمد
باز دروازه نور بر قلبها باز شد
ناله واشکهای دل سر به آسمان شد
خانه دل تطهیر به نام جان شد
باز نور شدیم
شعله دلسوز شدیم
دلسوز از نور شدیم
نور از نور شدیم
...................................................
چو رمضان می آید
یاد وداع عاشقان کربلای شلمچه می افتم
دیگر بادعای کمیل
بدنم را به پایان در آتش نمی ماند
دیگر ناله هایم
به دعای چوشن
سر به آسمان
به پایان به غم نمی ماند
بازبه رمضان
یاد وصال
لباس کفن
پرواز در باران می افتم
...............................................
چو برگی در باد رفتم
به سرانجام به گردباد رفتم
چو لایق جان نبودم رفتم
خدا حافظ شما امید وارم شاد و خوشبخت باشید