جمعه ۹ آذر
خزان شعری از منصور دادمند
از دفتر دیوان مسعود نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳ ۱۳:۱۵ شماره ثبت ۲۶۶۲۰
بازدید : ۳۵۴ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب منصور دادمند
|
من از خاطره هات
لذت ثانیه ها رادیدم
و ثانیه ها را
بر غم فراقت سالها دیدم
باز صدی شوم کلاغ
در هوای گرگ و میش می آید
و سکوت غم انگیز مرده خزان
را فریاد میزند
کجاست آن خنده هایی که
نوید باز شدن
غنچه گل بهار است
سکوت است سکوت است سکوت
خزان است صدای شکستن قلبهای برگها
نوید صدای شکستن
شیشه عمر خزان است
این خزان است که
ما دو برگ عاشق بر درخت
را با نفرینش
بادرا بر ما شلاق زد
واز هم جدا کرد
و پیکرمان را بر زمین وزمان کوبید
و من با اشک و ناله
وبا قلبی شکسته وپاره
اجزای بی جان بدنت را
بر هم میدوزم و با اشکم آب یاری میکنم
تا برگ سبز شوی و جانی دوباره یابی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.