یاد جدایی

باز دلم یاد جدایی رسید

اشک  دلم به  دل لیلی رسید
وقت به مستی رسید
آواز خوش هستی رسید
رقص  دلم با هستی رسید
سوختن و ساختن به نام هستی رسید
ریختن خون به جام مستی رسید
راز به راز به نغمه سرایی رسید
سنگ صبور به داد هستی رسید
آتش به جان من پستی رسید
روح وروان و جسمم به یکی رسید
ساز دلم قدرت ناز هستی رسید
لرزه به جانم به هستی رسید
تیشه به جانم به هستی رسید
پیشه ام به گدایی رسید
ثروتم در نداری رسید
مونس و جانم به پریشانی رسید
پناهم در غربت رسید
دادرسم در گرفتاری رسید
وصف به توصیف عشق ابدیم رسید
عذر به تقصیر رسید
نام به جان هستی رسید
ناله ام ناله عشق دل شکسته شد
خنجر بر دل جان نشسته ام بشد
خون دلم به جوی زلال پاینده شد
گل لاله غرق خنده شد
سیراب از خون  من رقصنده  شد
نقش عشقم لاله شد
دشت و چمن با گل  لاله به فریاد رسید
بربخشش بردل بی چاره ام  به عزارسید
ناله به هستی رسید
مهر به مهر از جان بر من رسید
شور شعف شادی به بهارم رسید
شرم به شرم ازمن به جان رسید
جوی زلال پاینده خندان شد
عشقم دگر جان دوباره شد
یاد دلم هستی پاینده شد
یاد حضورش  جانم زنده شد
هستیم زنجیر به پاینده شد
هستیم به هستی رسید
وحدت به معنا رسید
ذره به کمال رسید

خورشید به زیربالم رسید