سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        نغمه روزگار

        شعری از

        وحید دهقان(بی صدا)

        از دفتر کلبه تنهایی نوع شعر شعرناب

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۲ فروردين ۱۳۹۳ ۱۰:۵۱ شماره ثبت ۲۵۴۵۵
          بازدید : ۵۸۱   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر وحید دهقان(بی صدا)


        گوش کنید نغمه سرایی جغد شب را
        او ندا میدهد به آشوبی در راه
         پر و بالش را گشوده
        آماده ی پرواز به مقصدی نامعلوم
        سرگشته و حیران در پشت بامهای مردم
        انگار در گلوی خود پر از باد غرور شده
        بی رحم و سنگدل همچو صخره ی سنگ شده
        نگاه کنید عمرش چه بی کفایت شد
        غصه ی دلش چه بی نهایت شد
        هیچکس ویرانی اش را نفهمید
        رنجش خاطرش را از دل شب نفهمید
        لیک بشنوید از من راز دلش را
        راز نغمه سرایی پس از مرگش را
        دنیایی تیره و تار در انتظارست
        لحظه هایی شوم و بی قرار در راهست
        روزی رسد سیل غم دنیا را فراگیرد
        طوفان بلا ،گرد باد حوادث همه جا را فراگیرد
        مرگ شود آرزوی مردم این سرزمین
        شیطان شود قبله ی حاجات روی زمین
        عبادتگاه این اهالی شود نورباران
        خانه ی خدا شود جایگاه میگساران
        گناه شود رسم خوشایند این بندگان
        زنا شود برنامه روزمره ی این درندگان
        روزی رسد مردان از فرط گناه بر خود میبالند
        زنان بر زیور خود بر مردان می افزایند
        هر کسی را مینگری غرق عیش و نوشه
        پدر از فرزند و فرزند از پدر دوره
        کینه و حسد شود دخیل دلهای بی صداقت
        زندگی مردم شود تهی از عبادت
        مادران همدوش دختران خویش
        با گیسوانی پریشان تا نزدیک نیش
        اه چه حکایت تلخی را ندا داد
        صد افسوس که بی صدا جان داد...
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3